تجربیاتی زنده از حکومتداری معاصر: امارت اسلامی افغانستان و جنبش اسلامی حماس فلسطین (1)
کاتب: دکتر أدهم شرقاوی
ترجمه: دکتر امید حبیبی
افغانستان دو روز پیش و تنها در دو سال و نیم، از زمان بازگشت طالبان به حکومت! با اعلام بازپرداخت آخرین وام بینالمللی خود به کشوری بدون بدهی خارجی تبدیل شد!
برای دههها، ماشین رسانهی سرمایهداری غربی و عربی، آنها را بهعنوان عدهای وحشی و اوباش به تصویر میکشید که در غارها زندگی میکنند و هیچ بهرهای از دانش سیاست، اقتصاد و آموزش ندارند! طوری آنها را به تصویر میکشیدند که انگار حتی از وجود عقل بیبهرهاند و تنها از دریچهی نبرد مسلحانه و سلاح خود فکر میکنند!
و شما باید داستانهای این رسانهها را باور کنید، در غیر این صورت حامی تروریسم خواهید بود، حتی اگر داستان آنها شکنندهتر از یک تکه بیسکویت در یک فنجان چای باشد!
گویی که غربیها واقعاً متمدن و حامل پیامی مهم هستند، میتوانند کشوری را اشغال کنند، دولتش را سرنگون سازند، مردمش را بکشند یا آواره نمایند، ثروتش را به تاراج ببرند و یک نظام وحشیانه را سر کار بیاورند که به آنها در انجام این امور کمک کند!
اما کسی که سلاح به دست میگیرد و برای دفاع از خاک و ناموس و دین خود میجنگد، تروریست و عقبمانده است!
غرب حقیقتاً از مساجد نمیترسد، حتی اگر در پشتبام هر خانهای مسجدی ساخته شود! غرب از اینکه اسلام دولت و حکومت داشته باشد وحشت دارد؛ زیرا در آن صورت مسلمانان از فرش به عرش میرسند! از گلههای رام شده با چوب، به گرگهایی دارای دندان و چنگالهای تیز بدل میشوند که قادر به جنگ و دفاع هستند!
وقتی به اسلام مجال داده شود که با عدالت و اعتدال و درک صحیح خود حکومت کند، آبادی و سرزندگی به بار میآورد!
شما میتوانید اقتصاد امروز افغانستان را که یوغ بدهی را از سرش انداخته و پوست بانک جهانی را پاره کرده است با اقتصاد مصر و اردن و لبنان و سوریه و عراق مقایسه کنید!
مصری که در زمان یوسف علیهالسلام دنیا را سیر میکرد، مردمش هوس گوشت میکنند (اما یافت نمیشود!) مصری که فقط با کاشت گندم در حاشیهی نیل، از قدرتهای بزرگِ زمان شد.
ما هیچ وقت کمبود منابع نداشتهایم و کشورهای مسلمان ثروتمندترین کشورها از نظر منابع هستند، کمبود ما در وجود کشوری است که تحت حاکمیت و ارادهی اسلام اداره شود، نه کشوری که مردمش مسلمان هستند، اما قوانینش وارداتی است، پرچماش اسیر است و اقتصادش بردهی بانک جهانیست.
سینمای مصر، افراد مذهبی را به عنوان یک مشت تروریست احمق برای ما به تصویر کشیده است، و «عادل امام» سینماگر مصری زمانی که در ذهن ما این کلیشه را جا میانداخت که دینداری و عقبماندگی دو روی یک سکه هستند، ما را بسیار میخنداند!
تئاتر سوری، مذهبیها را درویش و اهل دعای دستهجمعی، که مکان ایدهآل آنها در گوشه و کنار تکیهها و خانقاههاست، نشان میداد! اما در مورد حکومت، این کار افراد شایستهی خود را دارد!
این وضعیت امروز ماست، دههها پس از حذف اسلام از قدرت! نتیجه چیست؟ نه اقتصاد، نه آموزش، نه قدرت نظامی!