انگار این دور، دَور آخر است!
کاتب: دکتر أدهم شرقاوی
نابودی «اسرائیل»، یک حقیقت قرآنی و یک وعدهی نبوی است، لذا نمیپُرسیم که آیا نابود میشود یا خیر؟ چون ناگزیر نابود خواهد شد. اما سوال اینجاست که چه زمانی؟!
من معتقد نیستم که دست از کار بکشیم و به انتظار معجزه بنشینیم، بلکه معتقدم معجزه تنها زمانی رخ خواهد داد که مؤمن حداکثر کار ممکن را که میتواند انجام دهد. وقتی باطل با تمام وجودش جلو میرود و انگار یک قدم تا پیروزی فاصله دارد و حق تا آخرین لحظه استوار و ثابتقدم میماند و انگار در آستانهی شکست است، معجزه میآید!
- قرآن کریم یک حقیقت ثابت را به ما میآموزد و آن این است که مبارزه بر سر قدرت با مبارزه برای ایمان متفاوت است! در مبارزه بر سر قدرت، خداوند مردم را به قوای ظاهری واگذار میکند، هر که لوازم و اسباب بهتری در اختیار داشته باشد، پیروز میشود. اما در موردِ مبارزه برای ایمان، هرگز لازم نیست موازنهی قوا برقرار باشد! همهی ستمگرانی که خداوند آنها را از بین برده، در اوج قدرت و اوج ظلم و ستم خود بودهاند که خداوند آنها را گرفتار (عذاب خود) کرده است.
- هنگامی که خداوند فرعون را هلاک نمود، با تغییر موازنهی قوا او را نابود نکرد، بلکه او را هلاک کرد در حالی که میگفت:
﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾
«من پروردگار شما هستم!»
او را در اوج قدرت و در رأس ارتشی به شدت مسلح (به عذاب خود) گرفتار کرد!
خداوند «نمرود» را در هنگام ضعف هلاک نکرد، بلکه او را در حالی هلاک کرد که در اوج غرور و تکبر بود، و مردم را ندا میداد:
﴿أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ﴾
«من زنده میکنم و میمیرانم!»
و خداوند قوم «عاد» را به وسیلهی تغییرِ موازنهی قوا هلاک نکرد، بلکه در شرایطی آنها را هلاک کرد، که میگفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟ و قوم «ثمود» را در حالی نابود کرد که هنوز در کوهها و صخرهها بنا میساختند.
- وقتی خداوند در غزوهی «خندق»، احزاب (کفرپیشه) را پراکنده کرد، عرصه بر مؤمنان تنگ شده بود و جانها به حلقوم رسیده بود.
وقتی جنگ غزه شروع شد، تصور این بود که یکی از دورههای جنگ است که مثل دورههای قبلی تمام میشود، اما الان چیزی در درونم میگوید که آخرین دور است! و به اذن خداوند به آن شکلی که الان هست باقی نخواهد ماند.
باد احزاب خواهد آمد (اشاره به داستان «غزوه احزاب» دارد که در آن خداوند باد و طوفانی فرستاد که سپاه دشمن را پراکنده کرد و مسلمانان پیروز شدند) و لشکریان خداوند هزار شکل و رنگ دارند؛
﴿وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ﴾ «لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمیشناسد».
و حتی اگر این بار نیز مثل دورههای گذشته تمام بشود، در آینده از همان جایی شروع خواهد شد که الان تمام میشود.
- اما آن چیزی که پیداست این جنگ از کنترل ما و آنها خارج شده و خداوند است که آن را پیش میبرد.
من مخالف عقلانیت و توجه به واقعگرایی نیستم! اما عقلانیت این اندازه از ثبات و پایداری را نفی میکند، چیزهایی که در حال رخ دادن است اساسا خارج از چارچوبهای عقلانیت (بشر) است.
واقعگرایی میگوید دولتهای بزرگ تحت این حجم از دشمنی و بمباران نابود میشوند! پس چگونه باریکهای به این کوچکی (در مقابل دشمنانش) پایدار باقی مانده است؟
و شگفتانگیزتر آن است که جغرافیایی که هیچ کوه و دره و جنگلی ندارد! قاعدتاً باید به لحاظ نظامی ساقط شده به حساب آید، آن هم در مقابل آن نیروی نظامی عظیمی که در زمین و هوا و دریا فعال است. و بخصوص با توجه به جنگهای سابق اسرائیل و اعراب که در چند ساعت تمام میشد، صحبت کردن از واقعگرایی بیمعنا به نظر میرسد.
- به طور قطع نظام اشغالگر نمیتواند اشغالگری خود را ادامه دهد، این حقیقتی ثابت است که کسی آن را تکذیب نمیکند، فارغ از اینکه قوم اشغال شده چه عقیده و باوری داشته باشند. تاریخ میگوید که تمامی متحاوزان و اشغالگران از بین خواهند رفت، و این سرانجام دور و نزدیکی خواهد داشت! چه بسا به اذن خداوند این رخداد قریبالوقوع باشد.