دعوتگران «تخدیر»، متخصصان بیحسی
کاتب: شیخ ابراهیم السکران
اگر هنگامی که سخنان یک عالم یا دعوتگر را میشنوی متوجه شدی همتت برای انجام طاعات بیشتر میشود و به خاطر گناهانت دچار عذاب وجدان و دلتنگی میشوی بدان که او برای تو بهشت را میخواهد.
اما اگر دیدی با هر بار شنیدن سخنان یک فقیه یا واعظ نسبت به خود احساس رضایت میکنی و خیالت راحت میشود و فکر یکنی همه چیز خوب است، بدان که دارد تو را به سوی جهنم هُل میدهد… از او دوری کن!
عدهای از دروازهی پایبندی وارد عرصهی «نص» شدند و از پنجرهی «اختلاف فقها» از آن خارج شدند.
یک بار یکی به من گفت: «خیلی مسائل هست که ما فکر میکردیم قطعی هست، اما بعدا دانستیم که نه، اختلافی است».
به او گفتم: تو قبلا هم از اختلاف علما اطلاع داشتی، اما آن روزها دنبال قول قویتر بودی، و امروز دنبال توجیه و بهانه!
قرآن مومنان را چنین به تصویر میکشد که در دنیا ترسان بودند:
﴿إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ﴾ (ما پیشتر [در دنیا] در میان خانوادهٔ خود بیمناک بودیم)
﴿وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ﴾ (و کسانی که آنچه را دادند [در راه الله] میدهند، در حالی که دلهایشان ترسان است که به سوی پروردگارشان بازخواهند گشت)
حالا این را مقایسه کنید با حال برخی از دعوتگران که کارشان تخدیر مردم و راحت کردن خیالشان است!
جوانی را میشناسم که دچار کوتاهی در مسائل شرعی است ـ و همه ما اهل کوتاهی هستیم ـ یادم هست که همیشه خودش را برای تقصیراتش سرزنش میکرد و اهل دین را دوست داشت… اما بعدها مبتلای یکی از همین دعوتگران تخدیر شد… از آن به بعد خیالش از بابت خودش راحت شد و شروع به سرزنش دینداران کرد!
برنامهی دعوی برخی از دعوتگران پر است از فعالیتهایی که سطح ایمان مخاطبان را بالا میبرد. اما برخی از منتسبان به دعوت برنامهشان پر است از توجیه… یعنی: به گناهانت ادامه بده!
متوجه شدم که ژن مشترکِ همهی جوانانی که دچار انحراف فکری شدهاند «توهم فهم و دانایی» است… سپس این سخن پروردگار متعال را دیدم که میفرماید:
﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ﴾ (به زودی کسانی را که در زمین به ناحق تکبر میورزند از آیاتم رویگردان سازم)
معمولا علاقهای به بحث و جدل با کسانی که پیگیر مسائل اختلافی هستند، ندارم. چون روش بسیاری از این افراد در انتخاب یک رای فقهی، نه ترجیح و انتخاب علمی، بلکه علاقه و دلخواه است.
ما [در این شرایط] نیازی به تلاش برای فساد بیشتر نداریم. چون از وقتی که قرص «این مساله اختلافی است» را به خورد جوانان بدهیم خواهیم دید همان شخص پس از چند ماه معتاد به موسیقی و تماشای دختران زیباروی برنامههای تلویزیونی شده و نماز جماعت را ترک میکند و کارش بدگویی از علما میشود!
اگر بتوانیم ریشه و اساس مساله که «راستی با خداوند» است را روشن کنیم، مینهای «این مساله اختلافی است» هم خنثی خواهند شد؛ زیرا کسی که با پروردگارش صادق است برای کوتاهیاش دنبال بهانه و توجیه نمیگردد.