بیسوادانی که خواندن و نوشتن بلدند!
به قلم: بهمن بادینی
پیشرفت تکنولوژی و گسترش شبکههای اجتماعی و ماهوارهای، علاوه بر خوبیها و نکات مثبتی که داشتهاند، موجِ عظیمی از توهّم دانایی و سواد هم به بار آوردهاند.
منتقد دین در این آشفتهبازار، آخرین کتابِ دینی که خوانده است «هدیههای آسمانی» یا «دین و زندگی» دبیرستان است و اوج تحقیق او را چند پست تلگرامی و اینستاگرامی به ثمر رساندند! با این وجود، حق به جانب و خود عاقلپندارانه از نقد دین و کنار گذاشتن تعصب میگوید!
سرانهٔ مطالعهٔ ما ۶ ساعت در ماه! است و اغلب درگیر کتابهای زرد روانشناسی و موفقيت یا آشپزی و تعبیر خواب هستیم! اگر هم کمی اهل مطالعه شویم، با نسکافه و قهوه سراغ چند رُمان و داستان میرویم نه کتابی علمی و تخصصی!
آخرین جنگی که در ذهن ما نقش بسته، نبرد “جومونگ” با “هوانگ زیگینگ” است و با همین ذهنیت عمیق! کنار بخاری لم داده و با شلوار راحتی و انگشت در دماغ در مورد تاکتیکهای جنگی تحلیل میدهیم و از اشتباهات حماس میگوییم!
برخی از ما با خواندن “دنیای سوفی” فیلسوف میشویم، با خواندن “بیشعوری” روانشناس میشویم، با خواندن “قلعهٔ حیوانات” سیاستمدار میشویم و شوربختانه اغلب همین روند را هم طی نکرده و با سلسله مباحثات داخل تاکسی به نبوغ میرسیم!
نوابغی داریم که به شدت از پیشرفت اروپا و آمریکا میگویند و خودشان نماد تهیبودن از علم و دانش هستند و میشود آنها را به عنوان کیسِ مطالعاتی فلاکت و عقبماندگی تدریس کرد!!
هرچه داریم از برکت کلیپهای یک دقیقهای اینستاگرام است و آنقدر روشنفکر شدیم که تنها چیزی که نداریم و نمیخریم کتاب است…
اما همچنان اصرار داریم که «سواد» داریم و صبحِ دانایی، شب جهل را پشت سر گذاشته است!
به امید روزی که هیچ بیسواد تحصیل کرده و هیچ نادانِ مدرک گرفتهای نداشته باشیم…
والله المستعان