محرم و بار دیگر حسین در زمان مادهم تنها ماند

محرم و بار دیگر حسین در زمان مادهم تنها ماند

نویسنده: ادهم شرقاوی
ترجمه: کریم تاران

عاشورا و دهم ماه محرم هر سال همراه با امید و اندوه در هم آمیخته و ممزوج می‌شود که در آن یاد کنیم که چگونه خداوند متعال فرعون و لشکریانش را هلاک کرد و موسی علیه‌السلام و همراهانش را نجات داد، می‌فهمیم که خداوند می‌تواند ظالمان و طاغوتیان را زمانی که در مغرورترین و قدرتمندترین لحظات خود هستند، نابود کند!
بیاد حسین می‌افتیـم، آن نوه‌ی شهید، آن پرهیزگار و پاکی که در یکی از فجیع‌ترین جنایات تاریخ این ملت فدا شد!

اما عاشورای امسال جوری دگر به سراغمان می‌آید، گویی اتفاقات آن دوباره در برابر چشمانمان تکرار می‌شود، من نه در صدد خراشیدن لخته‌ی روی زخم تاریخم، و نه به دلایل آن می‌پردازم، و نه ترجیحی بین روایات آن می‌دهم؛ نتیجه‌ای که همه‌ی ما بر آن اتفاق نظر داریم برای ما کافی است که، حسین رضی‌الله عنه مظلومانه کشته و شهید شد!

غزّه بسیار شبیه حسین رضی‌الله عنه است!
او نیز  شرورانه و ظالمانه بیرون نیامد، بلکه برای دفع ظلم و ستم بر خود و جبران و اصلاح هر چه بیشتر جامعە و امت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم بیرون آمد!

غزّه بسیار شبیه حسین است!
او نیز تنها ماند و جلوی چشم ما سلاخی شد و قاتلش از هر سو در محاصره سپاهیان ما قرار گرفت، اما دریغ حتی از تکان دادن انگشتی -بسوی دشمن -!

غزّه چە بسیار شبیه حسین است!
او نیز پاک و منزه است و هیچ کدام از ما او را در کم کاری برای دینش متهم نمی‌‌کند، اما این کافی نبود تا در کنارش- منفعلانە – بایستیم و شِم٘ر تلآویو را از زدن گردن و بریدن سرش باز نداریـم!

غزّه بسیار شبیه حسین است!
او نیز در حالی کشته می‌شود که گرسنه و تشنه است!
استخوان سینه‌ی کودکانش از گرسنگی بیرون زده، و گلوی پیرانش از تشنگی خشک شده است!
و شکم و روده‌ی زنانش خالی است!

غزّه بسیار شبیه حسین است!
امری استوار، هدفی عالی، تلاشی ستودنی و جهادی موجّه دارد!
اما درسش را از حسين رضي‌الله عنه فرا گرفت، پس او به تنها ماندن فكر نمي‌كرد چه برسد به كشته شدن!
غزه می‌دانست که برپایی امور خالی از شکست نیست و آنچه یک بار در تاریخ اتفاق افتاده، ممکن است دوباره تکرار شود!
برای همین با لباس – دست خالی – بیرون نرفت، بلکه با شمشیرش بیرون رفت!
هنگامی کە ظنّ و گمانش در عدم همکاریِ ما به او به یقین تبدیل شد، او ارتش  خاص خود گردانهای عزام را روانه‌ی میدان کرد!
وقتی او فکر می‌کرد، که اکنون مسلم شده است، ارتش ما از او حمایت نمی کند، او ارتش خودش و گردان های قدرت خودش را داشت!
وقتی فهمید که آزادی و آزادگی را دوباره هم می توان کشت، ترجیح داد که روی پاهایش ایستاده بمیرد، و بی همتا باشد، و بکُشد همانطور که و را می‌کُشند، برابر برابر و پا به پا پیش رود، پس درود بر قسّامِ دیروز و امروز و فردا؛ سلام بر قسّام تا قیام قیامت!

پس ای خدایی که فرعون را در صبح‌دم روز دهم ماه محرم هلاک کردی، ظالمان و طاغوتیانی که مردم غزه را می‌کشند و ظالمانی بر علیه آنها توطئه می‌کنند نابود کن!
ای خدایی که موسی علیه‌السلام را نجات دادی، مردم غزه را نیز از دست فرعون‌هایشان نجات و رستگار کن!
ای خدایی که حسین و برادرش را در زمره‌ی سرور و سالار شهیدان بهشت حساب کردی، مردم غزه را نیز با آنان قرار ده، که در هر نقطه از غزّه؛ کربلایی هست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *