امت اسلام در موازین «دستیابی به آگاهی»، از مهمترین مراحل خود عبور کرده است.
به قلم: إیاد العطیة
برگردان: پارسا دارابی
این یکی از سنتها و قوانین غیرقابل تغییر خداوند متعال در زمین است: هر تغییری در موازنهی قدرت در زمین، باید پیش از آن با یک انقلاب فکری در اذهان مردمان همراه باشد.
این انقلاب فکری معمولا با نخبگان آغاز میشود و سپس به سطوح مختلف مردم میرسد. در حالی که در زمان ما دقیقا معکوس آن اتفاق افتاد؛ انقلاب فکری در مردم و بر اساس «مبادی» و «اصول» اسلام و تقابل با نخبگان و روشنفکران شکل گرفت؛
زیرا افکار بسیاری از نخبگان به منافع آنها و وفاداریشان نسبت به رژیمهای مستبد و طاغوتی گره خورده بود. زمانی که مردم از نخبگان و روشنفکران خود ناامید شدند، بر آنها شوریدند و آنها را در کنار مستبدان قرار دادند.
این بینش و آگاهی عمیق در انقلابهای بهار عربی که مردم در آن خواستار آزادی خود (از بندگی طاغوتها و غرب) بودند، تجسم یافت. از این رو با ارتشهای رژیمها از جمله نظامیان، نخبگان فکری و فرهنگی و عالمان شرور مواجه شدند.
و وقتی تمامی این نیروها نتوانستند در برابر این امواج خروشان و طاقتفرسا مقاومت کنند، این بار خود اربابان و ولینعمتان غربی این رژیمها برای متوقف ساختن فورانهای این آتشفشان خروشان مداخله کردند.
نتیجهاش این بود که؛ طاغوتها و نظامیان آنها و نخبگان فرهنگی آنها و نیز علمایی که به آنها مشروعیت میبخشیدند، در صف اول دشمنان امت، به دست سرور و ولینعمت بزرگوارشان یعنی آمریکا افتادند.
آگاهی امت بیش از پیش افزایش یافت و پردهی حقایق به دور از روتوش و به صورت آشکار کناره گرفت و تمامی نقابهای خیانت در مورد پروژهها، سیستمها و شخصیتها در مقابل چشمانش فرو افتاد. بنابراین؛
- قداست نظامهایی که پس از سقوط آخرین قلعههای مسلمانان بر دوش امت شکل گرفت و سنگینی میکرد، فرو ریخت! از این رو وارد مرحلهی حاکمیت قهری و اجباری تحت زمامت نظام غرب شدیم.
- قداست نظام بینالملل و نظامهای ملی و همراه با آن تمامی مراجع مرتبط با نظام بینالملل فروریخت، به طوری که صفآرایی سرنوشت سازی رقم خورد:
الله متعال و لشکریان وی از مخلوقات، ملائکه و مؤمنان در مقابل شیطان و لشکریانش از آمریکا، کافران، مرتدان و منافقان که گِرد وی جمع شدهاند.
﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾ (المجادله/ ۲۱)