
آزمون غزه و بیدارباشی در برابر عالمنماها و خائنان امت
کاتب: سلیمان عبدالرحمن
دوسال جنایت دنیای غرب از کانال صهیونیستهای وحشی در غزه با بیشتر از 67 هزار شهید و 170 هزار زخمی و ناقص العضو، آنهم در جلو چشم جهان و با همکاری صهیونیستهای عرب حاکم بر سرزمینهای اسلامی و هم جبهه ای شدن دسته های وسیعی از بوقهای رسانه ای و تبلیغی در قالب تحلیلگر و شیخ و مولوی و … آزمونی برای مسلمین و بیدار باشی برای آنها بود که اگر اینهمه خون و جنایت آنها را بیدار نکرده باشد کلمات قادر به بیدار کردن آنها نخواهند بود.
غزه با تمام این دشمنان خارجی و داخلی در نهایت با قدرت اسلحه آتش بس را بر این جبهه تحمیل کرد. با این وجود آنچه بیشتر از همه ایمان مومنین را هدف قرار داده بود سربازان بخش جنگ روانی دشمن بودند که در قالب شیخ و مولوی و مُلا و… و با ظاهری دسلسوزانه و چرب زبانی از منابر مساجد بر علیه جهاد برحق اهل غزه سخنپراکنی می کردند.
البته تاریخ اسلام پر است از آزمونهایی که در آن، دشمن در لباس دوست ظاهر شد؛ کسانی که نام اسلام را بر زبان داشتند، اما در عمل، در صف دشمنان ایستادند.
الله جل جلاله در مورد این دسته که ادعای اصلاح دارند اما به فاسد کردن مشغولند می فرماید: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ، أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـٰكِن لَّا يَشْعُرُونَ (بقره/11-12)
رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز در مورد این زبان بازها می فرماید: إن أخوفَ ما أخاف على أمّتي كلُّ منافقٍ عليمُ اللسانِ (الألباني، السلسلة الصحيحة 1013) بیشترین چیزی که از آن بر امّتم میترسم، منافقِ زباندان است.
و امروز، ما با همین چهرهها روبهرو هستیم؛ کسانی که بهنام دین سخن میگویند، اما سخنشان در خدمتِ دشمنان دین است.
در حالیکه مجاهدین امت اسلامی در برابر آمریکا و شرکای جنایتکار آن چون صهیونیستها در خون و آتش ایستاده اند، اینگونه «عالمنماها» بهجای همدلی و حمایت از مجاهدان، زبان به سرزنش آنان میگشایند.
ما در میان مولوی های خود دیدیم در حالیکه آیات جهاد، عزت و ولای مؤمنان بر مؤمنان در قرآن آشکار است، بهجای ایستادن در کنار مجاهدان حماس و دیگر مجاهدان امت، سخن از «آزمایش» و «ذلیل شدن» آنان و سخن از توطئه ی«دو دولت» که به رسمیت شناختن اشغالگری است میگفتند، و عملاً با این گفتار، در جبههٔ روانی دشمن ایستادند و روح مجاهدت را تضعیف میکردند.
الله جل جلاله می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ (توبه/73) ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر.
پس نرمش در برابر این چهرهها خیانت است؛ رسوا کردن آنان واجب است تا عبرتی برای دیگران شوند.
اینهائی که در برابر مومنین به شدت حمله می کنند و همیشه زبان عیب گیری و تند آنها باز است اما در برابر دشمنانِ خدا نرمی و سازش نشان میدهند، اگرچه عمامه و لقب عالم دارند، اما در حقیقت، بیگانه و نامحرماند. نه غیرت دینی دارند و نه ولای ایمانی.
در مورد برخورد با این دسته از مولوی ها و افرادی که مشهور شده و رسانه پسند هستند باید به این قاعده توجه کرد که: الحَقُّ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ، فإذا عُرِفَ الحَقُّ عُرِفَ أهلُه. حق با اشخاص شناخته نمی شود، پس زمانی که حق را شناختی اهل آن نیز شناخته می شوند و به زبانی دیگر: حق را با اشخاص مشناس، حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی.
پس مؤمنان آگاه باید در برابر این فتنهگران بایستند،از دین خدا دفاع کنند، و نگذارند نام دین، پوششی برای نفاق و سازش با دشمنان خدا شود.
مولوی که خود را پیرو مذهب امام ابوحنیفه رحمهالله معرفی میکند، اما در گفتار و سیاستهایش چیزی جز دور ساختن امت از مسیر شریعت و مجاهدت دیده نمیشود یک فتنه گر داخلی است که میخواهند ایران و امارت اسلامی افغانستان را نیز به سرنوشت سوریه بکشانند، همانگونه که احمد الشرع ملقب به ابومحمد جولانی با شعار دین و جهاد، در عمل به خدمت آمریکا و غرب درآمد و مسیر سکولاریسم را در میان مجاهدین باز کرد.
این است چهرهی واقعی خائنان در لباس دین؛ کسانی که نام اسلام را بر زبان دارند، اما در حقیقت، مأمور خاموشکردن شعلهی اسلام و مجاهدت در دل مسلماناناند.