نتایج دوری از منهج فقهی امام ابوحنیفه رحمه الله در میان بلوچها و حنفی های شرق ایران و آسیای میانه

نتایج دوری از منهج فقهی امام ابوحنیفه رحمه الله در میان بلوچها و حنفی های شرق ایران و آسیای میانه

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

یکی از ریشه‌های اصلی انحراف فکری در میان بخشی از گروه‌های مسلح و غیر مسلح معاصر میان بلوچها و سایر حنفی مذهبهای شرق ایران و هند و پاکستان و آسیای میانه، ترکِ منهجِ متعادلِ امامانِ اهل‌سنت و جماعت و گرایش به افکارِ تند و تکفیری و التقاطی بوده است. این رویکرد، در طول دو سدهٔ اخیر، بارها باعث تفرقه میان مسلمانان و نسبت دادنِ نادرستِ کفر و شرک به اهلِ سنت شده و روحِ اخوتِ اسلامی را شکسته است.

امامانِ بزرگِ اهل‌سنت – مانند امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام احمد بن حنبل – در فقه، اعتقاد و سلوک، بر اعتدال، رحمت، نصیحت و دعوتِ حکیمانه تأکید داشتند و از شتاب‌زدگی در تکفیر و خون‌ریزی پرهیز می‌کردند.

 مفسرانِ بزرگ مانند امام طبری، امام قرطبی و امام فخر رازی در تفسیر قرآن، اصلِ «حفظِ وحدتِ امت» را بارها یادآوری کرده‌اند. همچنین علمای معاصرِ اهل‌سنت، از جمله شیخ احمد شلتوت و شیخ محمد ابوزهره، پیروی کورکورانه از هر منهجِ تفرقه‌افکن را خلافِ اصولِ شریعت دانسته‌اند.

تاریخ به روشنی نشان داده است که هرگاه مسلمانان از این منهجِ ریشه‌دار فاصله گرفته و به افکارِ تنگ و انحرافی آورده‌اند، امت دچار آشفتگی و دشمنی داخلی شده است. راهِ اصلاح برای حنفی مذهبها، بازگشت به همان مدرسهٔ اعتدالِ اهل‌سنت و جماعت و سیرهٔ امامان بزرگ است؛ نه پیروی از جریان‌های تازه‌پدیدی که جز تکفیر و تفرقه، ثمره‌ای برای امت نداشته‌اند.

در میان بلوچهای حنفی مذهب، متأسفانه میان برخی ملاها و مدرسین، منهج مُرجِئه رواج یافته و به نام امام ابوحنیفه رحمه‌الله تبلیغ می‌شود. این جریان، نه تنها با سیره و اصول واقعی امام ابوحنیفه هماهنگ نیست، بلکه باعث شده بسیاری از مردم ناآگاه تصور کنند که پیروی از ابوحنیفه به معنای پذیرش این انحرافات است.

نتیجه این امر، روی‌گردانی بخشی از جامعه از منهج واقعی امام ابوحنیفه رحمه‌الله و در نتیجه گرایش برخی از آنان به جریان‌های افراطی مانند تفکر نجدیت شده است. یعنی ضعف در آموزش صحیح عقیده و فقه امامان اهل‌سنت، خلاّ فکری ایجاد کرده و راه را برای جذب آموزه‌های تند و تفرقه‌افکن هموار ساخته است.

امامان بزرگی مانند ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد بن حنبل، وحدت امت، اعتدال و پرهیز از تکفیر بی‌دلیل را اصل قرار داده‌اند؛ اما وقتی میان مردم خلاّ آموزشی و انحراف فکری پدید می‌آید، حتی نام امامان بزرگ هم می‌تواند بهانه‌ای برای تفرقه و دور شدن از منهج صحیح شود.

در آسیای میانه، هند، پاکستان و افغانستان نیز همچون بلوچستان ایران، بسیاری از مردم و حتی برخی علما خود را پیرو فقه امام ابوحنیفه رحمه‌الله می‌دانند، اما در اصول عقیده و اعتقاد به راه و روش منهج مُرجِئه گرایش پیدا کرده‌اند.

این وضعیت باعث شده مردم ناآگاه گمان کنند پیروی از ابوحنیفه یعنی پذیرش افکار منحرف، در حالی که این دقیقاً خلاف منهج واقعی و متعادل امام ابوحنیفه و اهل‌سنت است.

مرجئه گری نه تنها باعث رشد تفکرات انحرافی چون نجدیت در میان دسته هائی از مومنین شده است بلکه زمینه ساز گرایش به تفکرات کفری سکولاریستی نیز شده است چون در تعریف ایمان نزد مرجئه، عمل جزئی از ایمان نیست و شخص می تواند هر تفکر و عمل کفری انجام دهد و یا هیچ عمل اسلامی انجام ندهد و همچنان مومن باقی بماند. نعوذ بالله.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *