
مذاکره ایران و آمریکا به چه قیمتی و ارتباط آن با حل مشکلات اقتصادی مردم ایران؟
کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی
همه می دانیم که حاکمیت ایران دارای استقلال در حاکمیت و سیاست مختص به خودش است و اینکه کسی بخواهد مثلا بر ایران تحمیل کند که ما به ایران اجازه غنیسازی نمیدهیم، این دخالت در امور داخلی ایران و ضربه زدن به استقلال ایران و القای نوعی تسلیم و مطیع شدن ایران است . پس نه تنها در مسایل هسته ای و علمی، بلکه در تمام اموری که به سیاست مستقل کشوری ربط دارد کسی در ایران منتظر اجازه این و آن نیست.
پس مذاکره وحی الله و امر واجب و مقدسی نیست بلکه مساله ای است که با توجه به در نظر گرفتن اصول و مبانی اسلامی، و با محاسبه هزینه و فایده، در مورد آن توسط متخصصین امر تصمیمگیری میشود.
امارت اسلامی افغانستان با درنظر گرفتن این اصول با آمریکا وارد مذاکره شد و به قول ذبیح الله مجاهد، این قدرت اسلحه ی امارت اسلامی بود که آمریکا را به پای میز مذاکره کشاند و شرایط امارت اسلامی افغانستان را بر آمریکا تحمیل کرد.
هر چند آمریکا قصد دارد تا از طریق مذاکرات ابتدا ایران را کنترل و سپس محدود کند و قدرت نفوذ سیاسی و نظامی ایران سبب درخواست آمریکا برای مذاکره شده است، اما ایران هم با اعتماد به نفس بالا از موضع قدرت وارد مذاکرات می شود و چارچوب و شکل مذاکرات را تغییر داده تا به طرف مقابل این پیام را منتقل کند که با توجه به عقلانیت راهبردی و تجربه تاریخی، مذاکره نزد مسئولین حکومتی ایران هم، مشروط به رعایت شروطی است که عزت، استقلال و منافع ملی ایران را حفظ کند، اما اینکه آمریکا در قدم اول بخواهد مولفه های تولید قدرت ایران (یعنی هسته ای و موشکی و منطقه) به آمریکا واگذار شود تا تحریم ها را لغو کند دقیقاً در حال پیاده کردن طرح و سناریوی لیبی کردن ایران است.
پس اولاً مشکل آمریکا با ایران تنها بر سر مساله ی صلح آمیز هسته ای ایران نیست بلکه به دنبال آن با قدرت بازدارندگی موشکی ایران و مناطق نفوذ ایران در منطقه کار دارد؛ و ثانیاً، ایران نه با اصل مذاکره مخالفتی دارند و نه از آن ابا میکند، و مسئولین ایران، هر ابزاری که بتوان با آن موانع بر سر راه کشور را برداشت، قطعا با آن موافق هستند به شرطی که خود آن ابزار مشکلی بر مشکلات کشور اضافه نکند.
این هم یادآور شویم که بزرگترین مشکل در مساله ی مذاکرات خود آمریکاست که در تمام توافقات با ایران، از پیمان الجزایر در سال ۱۳۵۹گرفته تا برجام که باآنهمه امتیاز دهی ایران به آمریکا انجام شد، آمریکا دبه کرده و همین ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد که در سال ۲۰۱۵، میان ایران و آمریکا و قدرتهای جهانی امضا شده بود؛ در مقابل، ایران همه تعهداتش را انجام داده اما در این چند دهه چیزی نصیبش نشده است.
تجربه نشان داده است که مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را در ایران حل نکرده است «چون ایران مستقل است و دست نشانده نیست» و آمریکا نیز استقلال و عزت ایران را هدف گرفته و تسلیم شدن ایران را می خواهد و به هیچ یک از تعهدات خود عمل نمی کند.
نکته ی مهمتر این است که مذاکره با آمریکا تاثیرزیادی در رفع مشکلات ایران ندارد. یعنی نباید جوری به ما نشان دهند که اگر با آمریکا مذاکره شد مشکلات اقتصادی و آب و برق و … حل می شود.
آنچه نهادهای بین المللی و داخلی اعلام کرده اند نشان می دهد که تاثیر تحریم ها بر اقتصاد ایران حدود ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد نابسامانی های اقتصادی بر اثر عوامل داخلی و ساختارهای نادرست و اجرا نشدن سیاست های کلی کشور است.
در این صورت، اصلاحات اقتصادی و کمک به رشد صحیح اقتصاد داخلی در ایران زیربنای تغییر است و حتی اگر آمریکا رام شود و باز دبه نکند و تمام تحریمها را نیز بردارد باز اگر اصلاحات اقتصادی که کلید اصلی به نتیجه رسیدن مذاکرات است صورت نگیرد، مذاکرات نتیجه مطلوب اقتصادی برای ایران نخواهد داشت.
نکته ی پایانی اینکه باز تجربه ی کشورهای مختلفی چون عراق و افغانستان و سومالی و یمن و لیبی و … نشان داده است که آمریکا برای تحمیل جنگ بر کشورهای هدفی که آنها را به تدریج مطیع و ضعیف کرده است منتظر بهانه نمی ماند بلکه خودش بهانه تولید می کند.