آن حس گناه و ترس و شرم از الله را بسیار دوست دارم

آن حس گناه و ترس و شرم از الله را بسیار دوست دارم

ارائه دهنده: ماهدیم بلوچ

16 ساله بودم و مدتی بود که عزمم را جزم کرده و با قلبی فاخر می‌گفتم: «من می‌خواهم محجبه شوم.»✨

 آن روزها کلاس نقاشی رنگ‌ روغن می‌رفتم و هنوز لباس مناسبی برای حجاب نداشتم. یک مانتو‌وشلوار مُدی پوشیدم و به کلاس رفتم. کلاس خیلی نزدیک خانه‌یمان بود.

بعد از یکی‌دوساعت کلاس تمام شد و بیرون منتظر برادرم شدم (که اکنون در بین ما نیست رحمه‌الله🤍) قرار بود با ماشین دنبالم بیاید. همان مسیر کوتاه تا منزل هم دوست نداشتم با آن لباس پیاده بروم. خیابانی که کلاسمان در آن‌جا بود عصرها شلوغ بود و محل دوردور بسیاری از جوانان.

بیرون کلاس با حس گناه منتظر برادرم بود، خودم را پشت ماشین‌ها قایم می‌کردم که کسی من را نبیند. دلم آشوب بود.

چند لحظه بعد برادرم آمد و سریع به داخل ماشین خزیدم.

بعد از حدود ۹ سال هنوز این خاطره برایم تداعی می‌شود و مشتاقانه مرورش می‌کنم. آن حس گناه و ترس و شرم از الله را بسیار دوست دارم.

وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (بقره: ۴۰) و تنها از من بترسید

راستش آن روزهای نخستین و حس‌های نابش مُسکن روزهای دلتنگی‌ام هستند. من آن زمان شجاعانه آدم دیگری شدم.

پ.ن: من تنهایی در شهری که مردمش شناخت بسیار ابتدایی از دین داشتند. مسیرم را غریبانه برگزیدم و هیچ حامی‌ای نداشتم. تمام اطرافیانم مخالف بودند و هستند. قصدم فقط اجتماع نیست، موضوع خانواده و نزدیکان است و نمی‌شود گفت که کار ساده‌ای است. این بیان نشان از غرور و خودبزرگ‌بینی من نیست بلکه می‌خواهم حجاب زنان در عصر حاضر ایران را کم نبینیم مخصوصا در شهرهایی دور از دینداری.

خواهران هم بدانند که :

  1. حجاب دستور الله است نه پدر و مادر و حاکمیت
  2. حجاب در سنین خاصی بر زنان فرض عین است نه فرض کفایه

پس با الله و روز قیامت خودت طرف هستی، مواظب باش فریبت ندهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *