جماعت چیست و اهل جماعت شدن یعنی چه؟ (2)
ارائه دهنده: بِراهُندگ بلوچ
جدا شدگان از جماعت حاکم بر دارالاسلام و کسانی که باعث ایجاد تفرق در جماعت حاکم بر دارالاسلام می شوند که مستحق مرگ هستند به 4 دسته ی عمده تقسیم می شوند:
- خارج شده های از جماعت که مسلمینی هستند به دلایل دنیوی از جماعت حاکم بر دارالاسلام جدا شده اند که در ادبیات فقهی به آنها گفته می شود اهل بغی، مثل خوارج اهل صفین
- اهل تاویل خارج شده از جماعت که مسلمینی هستند به دلایل تاویلات مخالف با جماعت جدا شده اند، مثل خوارج اهل نهروان؛ اینها تا زمانی که دارای همین تاویلات باشند اما صف خود را از جماعت جدا نکنند و بر علیه جماعت قیام نکنند مسلمانی هستند مثل سایر مسلمین که در دارالاسلام دارای تاویلات و اجتهادات فردی خاص خودشان هستند و آزاد و از حقوق اسلامی خود برخوردارند.
- منافقین آشکار شده که صف خود را به بهانه های متعدد و مختلف اکثراً مذهبی از جماعت جدا کرده و در قالب فرقه ای غالیانه و منحرف در برابر جماعت حاکم بر دارالاسلام اعلام موجودیت کرده اند و برجماعت خروج کرده اند.
- مرتدین که با جدا کردن عقاید خود از اسلام کلاً از اسلام یا همان جماعت معنوی مسلمین جدا شده اند و به صورت اتوماتیک از جماعت ظاهری حاکم بر دارالاسلام نیز جدا شده اند، مثل مسلیمه کذاب و سجاع و سایر مرتدین اواخر حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم و ابتدای خلافت ابوبکر صدیق؛ کسانی که خارج شده های از جماعت معنوی خودشان را جزو اهل سنت و جماعت و در واقع جزو امت اسلامی نمی دانند در واقع اینها را به ناحق و اکثرا ناخواسته تکفیر کرده و جزو مرتدین می دانند و مستحق مجازاتی که مختص خارج شده های از جماعت است و این ظلمی آشکار است.
با آنکه هر چهار گروه خوارج و خروج کننده هایی هستند که بر علیه جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام خروج کرده اند و هر چهار گروه دچار جرم « وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا» (مائده/33) سعی در تولید فساد در زمین می شوند اما هر یک در شریعت دارای قوانین و حقوق خاص خود هستند و نمی توان بر همه یک حکم صادر کرد.
عمر بن خطاب به دلیل فسادی که در زمین در صورت اهل تفرق شدن این اعضای شورای خبرگان رهبری ایجاد می شد دستور داد که خبرگان رهبری اهل تفرق به قتل برسند؛ چون مسلمین به رهبر شدن یکی از اینها با هم متحد و یکدست شده بودند و مسلمین به این شکل بعد از مرگ رهبر قبلی صاحب رهبر منتخب خودشان از طریق شورای خبرگان رهبری می شدند و چنانچه این اعضای شورای خبرگان رهبری دچار تفرق می شدند طرفداران هر یک هم دچار تفرق می شدند و به همین سادگی مسلمین به چند دسته و فرقه و حزب تقسیم می شدند و هر یک می خواستند رهبر خود را بر جماعت و دارالاسلام حاکم کنند.