بر سختی هایی که از قومت به تو می رسد صبر داشته باش چون جزا از جنس عمل است

 بر سختی هایی که از قومت به تو می رسد صبر داشته باش چون جزا از جنس عمل است

به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

امروزه ما در میان بلوچهای ایران با دو آفت و مصیبت بزرگ دست و پنجه نرم می کنیم:

  1. آفت جاهلیت به مبانی شریعت الله و جایگزین شدن انواع تفکرات آلوده
  2. آفت وجود فرقه های متفرقی که به قتال الفتنه مشغول شده و جامعه را دچار ناامنی کرده اند به گونه ای که حتی عده ای از اینکه بر اساس منهج اهل سنت و جماعت بگویند ما در دارالاسلام ایران «اهل جماعت» هستیم و در غیر معصیت الله از حاکمیت بر جماعت و دارالاسلام اطاعت و پیروی می کنیم هراس دارند.

به همین دلیل به دلیل جهالت و سر سختی و حتی لجبازی که در میان بعضی از قوم بلوچ ما وجود دارد عده ای گاه تحمل دعوت بر منهج اهل سنت و جماعت و صبر در این مسیر را ندارند، اما فراموش کرده اند که الله تعالی در مورد بادیه نشینان زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (توبه/97) بادیه‌نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدترین است و آنان بیشتر سزاوارند که از مقرّرات و قوانین چیزی بی‌خبر باشند که خداوند بر پیغمبرش نازل کرده است. خداوند آگاه ( از احوال بندگان، اعم از مؤمنان و کافران و منافقان، و) حکیم (در کار خود) است.‏

 به راستی که زندگی بر طبق اوامر اللّٰه در چنین جوامع جاهلیت زده ای هر روز بر غریبان سخت و سخت تر میشود. وقتی قوانین دنیا را بر خلاف قوانین رب قرار دادند، زندان دنیا روز به روز تنگ تر میشود؛ اما ای مومن : اگر در راه خشنودی پروردگارت رنجی را تحمل می‌کنی باید بدانی که جزا از جنس عمل است.

 جزا از جنس عمل است یعنی چه؟ یعنی هر رنجی که می‌کشی پاداشت هم از همان نوع است.

پاداش ترس، امنیت است (نور:۵۵)، پاداش نماز پنهان نیمه شب، پاداش پنهان است (سجده: ۱۶)، پاداش تنهایی آسیه، خانه‌ای است نزد پروردگار (تحریم: ۱۱) از اوج تنهایی به ناتنهاترین حالت ممکن!

تو رنج را تحمل می‌کنی اما همه چیز برعکس خواهد شد. زیباییش همین است که پاداش از جنس همان درد است. اگر پاداش بعد از ترس، امنیت باشد، پاداش غربت شاید یک آشنایی بزرگ باشد. مثلا آن «وحشة» یک دفعه بشود اُنس. همه بشوند همان‌هایی که نداشتی در زندگیت. یک دفعه آنقدر آشنا زیاد شود که فکر کنی در یک باغ از خودت افتاده‌ای. همه چیز برعکس می‌شود، همه چیز. تو تکثیر می‌شوی و غریبه‌ها می‌روند.

به این فکر کن که درمانت را از دردت ساخته‌اند. به این فکر کن که تو در غریب‌ترین حالت ممکن هستی، جنس انس بعد از چنین غربتی چقدر مرغوب است. شهرت است و آشنایی، بزمی است بزرگ و سقفی بلند، پر از چهره‌های آشنایی که داستانشان با تو یکی است و آنان هم دلتنگ تو بودند و شنوای داستانت. می‌توانی به درد خود بخندی؛ به دردی که پاداشت را از آن خواهند ساخت.

وقتی خداوند تو را برای خدمت دینش بکار میگیرد بدان که از قلب تو اطلاع دارد و تو را برای آن برگزیده است.

حتی انسان با اینکه انسان است در کار خویش از ابزار و اجناس بد و نامناسب استفاده نمیکند چه رسد به الله که الله است. پس بدان آنانی که در طریقی غیر از طریق الله قرار دارند، الله از قلبشان آگاه بوده به همین خاطر آنها را در این طریق و مسیر بکار نگرفته است.

مبادا به مولوی های رسانه ای عوام زده و افراد مشهور که در فکر چریدن بر مردم هستند حسادت کنی، زیرا اگر الله آنان را دوست میداشت در راه بندگی اش از آنان استفاده میکرد.

به میلیاردرهایی که اقدام به کارهای خیر نمی‌کنند حسودی مکن زیرا اگر الله متعال آنها دوست میداشت به انجام کارهای خیر سوقشان میداد.

به سختی هایی هم که قومت بر تو وارد می کنند صبور باش و از الله رجاء و طمع پاداش داشته باش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *