زمانی که مسلمین با عمل خود مبلغ اسلام می شوند، یك ماجرای واقعی
کاتب: ف. کریم نژاد
پسرك كوچكی وارد مسجدی در پاریس میشود و به امام مسجد میگوید: مادرم مرا نزد شما فرستادە تا در موسسەتان چیزی بیاموزم.
امام مسجد بە پسر میگوید: مادرت كجاست تا از ایشان اطلاعاتی کسب کنم؟
کودک میگوید مادرم بیرون است و نمیتواند وارد مسجد شود زیرا او مسلمان نیست.
امام با عجله بیرون میرود و از ایشان میپرسد کە چرا فرزندش را بە اینجا فرستادە است؟!
مادر میگوید: من یک زن همسایەی مسلمان دارم وقتی او فرزندانش را تا مدرسه همراهی میکند، آنها دست او را میبوسند و خوشبختی این خانواده را فرا گرفته است!
من ندیدەام که یک مسلمان در این کشور والدین خود را به خانەی سالمندان بفرستد.
پسرم را نزد خود نگەدارید و به او بیاموزید تا شاید همان کاری را که شما با والدین خود انجام میدهید او با من انجام دهد.
الحمد لله على نعمة الإسلام …