اگر اهل جماعت نیسی …
به قلم: محمد اسامه
اهل جماعت بودن به زبان ساده یعنی: در دارالاسلام حکومتی بودن .
یعنی سرزمینی ابتدا باید دارالاسلام باشد، یعنی قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد.
حکومتی بودن در این دارالاسلام هم دو نوع است:
- شخص در یکی از ادارات و سازمانها و ارگانهای اجرائی حکومتی حضور دارد و در غیر معصیت الله از این نظام اطاعت می کند. چون:لا طاعةَ لِمَخلوقٍ في مَعصيةِ الخالِقِ.[1]
- شخص خارج از نظام اجرائی حکومتی است اما در غیر معصیت الله از این نظام اطاعت می کند. حتی اگر مثل امام احمد بن حنبل به مدت 15 سال در زندان این حاکمیت باشد و از بسیاری از امتیازاتی که لایقش است محروم شود و انواع شکنجه ها را نیز تحمل کند یا مثل ابن تیمیه رحمه الله در زندان این حاکمیت هم بمیرد.
رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را به اهل این جماعت بودن در دارالاسلام امر کرده است و فرموده است: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ» پایبند و ملزم جماعت و امام و حاکم و رهبر آن باش و ما را از تمام فرقه ها و گروهها و پیوستن به فرقه های مختلف نهی کرده است و می فرماید: «فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الفِرَقَ كُلَّهَا» هر چند این فرقه ها با شعارهایی اسلامی و در لباس مولوی و شیخ و آخوند فرو رفته باشند : «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا».[2]
حتی اگر حکومت بر دارالاسلام دچار ظلم و بدعتی شده باشد که باعث ارتداد آن بر اساس ظوابط تکفیر مورد پذیرش اهل سنت و جماعت (1- اثبات جرم 2- تائید جرم توسط الله و رسولش 3- شروط تکفیر 4- موانع تکفیر) نشده باشد و ظلم و فسق آنها به کفر بواح و آشکار نرسیده باشد که برای این کفر آشکار از سوی الله دلیل و برهانی داشته باشیم «إلَّا أنْ تَرَوْا كُفْرًا بَواحًا، عِنْدَكُمْ مِنَ اللَّهِ فيه بُرْهانٌ».[3] و شرایط و اسباب لازم و زمان مناسب برای تغییر انقلابی این حکومت بدیل اضطراری اسلامی به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت وجود ندارد و هر گونه جنگی به قیام فتنه و فاجعه ختم می شود و یا حاکمیتی بدتر از این سرکار می آید، هر گونه جنگ مسلحانه ای بر علیه این حاکمیت حرام است و هیچ توجیهی برای فرقه بازی و ضرار سازی و هدر دادن خون و ناموس و مال و امنیت مسلمین وجود ندارد.
این منهج صحیح اهل سنت و جماعت است. یعنی أهلَ السُّنَّةِ والجَماعةِ حتی اطاعت از امام عادل را نیز در معصیت الله مجاز نمی دانند، اگر این امام و رهبر آنها را به اطاعت از الله دستور داد از او اطاعت می کنند مثل دستور به اقامه نماز و دادن زکان و صدق و راستی و عدالت و حج و جهاد در راه الله، پس مومنین در حقیقت از الله اطاعت کرده اند.[4]
اما اگر جزو مومنین اهل جماعت نیستی و جزو فرقه بازهای اهل بدعت شده ای برای ضربه زدن به آینده ی خوت و ملت مسلمانت نیازی به غریبه نیست، در همین مسیر اهل تفرقی که منجر به سستی و بی ابهتی و شکست و ذلیلی و ناامیدی ادامه بده و بر جوی خون مسلمین به اینهمه مصیبت ناشی از تفرق و کشتار ادامه بده.
[1] أحمد (20653) الحاكم (5870)
[2] بخارى (7084) مسلم (1847)
[3] بخاري (7055) مسلم (1840).
[4] ابن تیمیه، منهاج السنة النبوية (3/387).