بعد از شهادت سیدنا حسین رضی الله بر سر قاتلانش چه آمد؟!
به قلم: مولوی سید محمد رخشانی بادینی
قاتلان حسین رضی الله توسط لشکریان عبدالله ابن زبیر( پسر سیدنا زبیر) رضی الله عنهم مجازات شدند.
بعد از شهادت سیدنا حسین، یزید روز خوش ندید و حکومتش شاهد شورش های پی در پی بود،
۴ سال بعد از شهادت حسین، یزید کشته شد و ابن زیاد و شمر فراری شدند، عمر بن سعد کشته شد، و سر بریده اش را انداختند جلوی پسرش،گفتند: این را میشناسی؟
گفت:آری و بعد از او زندگی را هم دوست ندارم و پسرش را هم سر بریدند.
شمر را پیدا کردند و او فرار کرد، تعقیبش کردند و و سرش را بریدند و جسدش را جلوی سگان انداختند
پس خون حسین رضی الله زمین نماند و خیلی زود گرفته شد و فقط ۵ سال بین ظلم و انتقام از ظالم فاصله افتاد.
از قاتلان سیدنا حسین یک شخص هم جان بدر نبرد حتی سربازانی که در لشکر عمر بن سعد بودند شناسایی و سرشان بریده شد
حتی خولی بن یزید را هم درنهانگاه خانه اش یافتند و کشتند.
او همان کسی است که عمر بن سعد سر بریده حسین را به او داد که به ابن زیاد برساند! او که به کوفه رسید، شب هنگام بود و در های قصر را بسته بودند.
او سر مبارک را برداشت و به خانه خودش آمد ، و سر را در تشتی که زنش در آن لباس میشست، انداخت و بر زن خود وارد شد.
زنش گفت: چه خبر ؟ گفت ثروت دنیا را برایت آورده ام.
پرسید: ثروت دنیا!
گفت: آری در تشت است
زن گفت: در تشت؟
گفت: بله سر حسین است که برای به ابن زیاد آورده ام
زن برخاست و گفت سبحان الله، مردم طلا و نقره می آورند وتو سر بریده پسر رسول خدا را به خانه من اوردی!!
قسم به الله که دیگر سرم با سر تو، در یک بالین جمع نمیشود.
۵ سال بعد وقتی سربازان عبدالله ابن زبیر رضی الله در تعقیب خولی، وارد خانه اش شدند، خولی به نهانگاهی در خانه اش رفت و پنهان شد، سربازان از زن پرسیدند :خولی کجاست؟ او با صدای بلند گفت: نمیدانم کجاست، اما در همان حال محل اختفای اورا با دست اشاره کرد!
و خولی را دستگیر و سربریدند
وابن زیاد هم با آنکه فرار کرده بود بخاطر شرارت باطنش باز در شام، توانست خوش خدمتی کند و در راس سیزده هزار نفر به طرف عراق آمد که باز ابراهیم اشتر آنها را شکست داد و تار و مار کرد و ابن زیاد هم کشته شد و سرش را در دهم محرم ۶۷ هجری؛ یعنی دقیقا ۶ سال بعد از شهادت سیدنا حسین ؛ بریدند و فرستادند به قصر کوفه یعنی همانجایی که ۶ سال پیش سر حسین را آورده بودن جلویش