شاهان حکومت ساسانی خود را خدا و نوکران خود را دارای پرتو خدایی و کدخدا می نامیدند
به قلم: سیاهسوار بلوچ
شاهان ساسانی که کورد بودند و شاهان قبل از آنها که از اقوام دیگر ایرانی بودند و بر ایران زمین حاکمیت داشتند خود را خدا و دارای فره ایزدی می نامیدند و کسانی که از جانب اینها حاکم بر روستا و محلی می شدند خود را دارای بخشی از این توانایی ها می دانستند به همین دلیل به آنها می گفتند کدخدا و به زنانشان می گفتند کی بانو یا کدبانو .
مردم مجبور به پذیرش سخنان و احکام این افراد بودند.
خسرو پرویز در نامه ای به هراکلیوس امپراتور روم می نویسد: از پرویز خدای خدایان و ارباب تمام زمین به هراکلیوس بنده بی مقدار و بی شعور خود. تو می گویی به خدای خود ایمان داری. پس چرا او اورشلیم را از دست من نجات نداد؟
شاهان ساسانی گاهی نام خود را چنین می نوشتند:
برادر خورشید و ماه؛ دمساز ستارگان!
ساسانیان اجازه دادند مرتدین در کشورشان پناه بگیرند و به صورت چریکی وارد جنگ با مسلمین شوند و خود را به یک طرف جنگ با مسلمین مبدل کردند. البته همین مرتدین بعدا به سپاه مسلمین پیوستند و به ساسانیان حمله کردند.
قبل از جنگ قادسیه ۴ هزار نفر از سپاه ساسانی به سپاه اسلام پیوستند و علیه ساسانی ها وارد جنگ شدند، سیاهسوار بلوچ یکی از همین ایرانی هایی بود که از سپاه ساسانی جدا شده و داوطلبانه مسلمان شد و به همراه سربازانش به سپاه اسلام پیوست.
بلوچها به عنوان یکی از قومهای اصیل ایرانی هستند که تاریخ آنها با تاریخ ایران زمین گره خورده است.
ضمنا ساسانیان به حدی ضعیف شده بودند که شرق ایران و حتی کرمان به دست ترک ها افتاده بود و اگر اعراب مسلمان به ایران حمله نمی کردند ترک ها آن را از میان برمیداشتند.
این ایران باستانی است که سکولاریستهای ملی گرا شب و روز سنگ آنرا به سینه می زنند.