شناخت فرقه معتزله
به قلم: عبدالرحمن براهویی
چرا باید مرجئه و معتزله را شناخت؟ چون هنوز در تفکرات مولوی های ما پس مانده های این جریانات آلوده وجود دارد و در برابر منهج صحیح اسلامی قرار گرفته اند.
آنها به «معتزله» شهرت یافتند پس از اینکه «واصل بن عطاء» حلقه درس حسن بصری را ترک کرد و حلقه درس مخصوصی را تشکیل داد؛ از این رو حسن بصری گفت:( واصل از ما کناره گرفت!- اعتزال کرد)
معتزله در آغاز ظهورش دو ایده بدعت آمیز را با خود آورد
- اعتقاد به اینکه انسان در هرکاری که انجام می دهد، به طور کلی مختار است و او خود اعمالش را می آفریند؛ به همین دلیل مکلف است.
- آنان معتقد بودند که مرتکب گناه کبیره، نه مؤمن است و نه کافر، بلکه فاسق است و این منزلتی بین دو منزلت است. این حال او در دنیا است؛ اما در آخرت او وارد بهشت نمی شود؛ زیرا وی عمل بهشتیان را انجام نداده است بلکه او برای همیشه در جهنّم جاودان خواهد ماند. ولی به هر حال هیچ اشکالی ندارد او را مسلمان بنامیم، به اعتبار این که او اسلام خود را آشکار میکند و شهادتین را به زبان می آورد؛ اما مؤمن نامیده نمی شود.
اصل گمراهی معتزله در استدلال و اثبات عقایدشان، تكيه بر عقل است. حسن و قبح ذاتی چیزها، از آثار توجّه شان به عقل در حقايق اشياء و فهم عقاید می باشد.
ابن تيميه در کتاب ارزشمند خود( درء تعارض العقل و النقل) آرا و افکارشان را تک تک بررسی و مو شکافی می کند و پاسخی کوبنده و ساکت کننده به آنها می دهد و روشن می کند که عقل صریح غیر ممکن است که با نقل صحیح مخالف باشد.
معتزله هر گاه آیه یا حدیثی با عقل آنها و شیخ و مولوی آنها سازگار نبود یا این آیه و حدیث را نادیده می گرفتند یا به نفع رای عقلی خودشان هر گونه که دلشان می خواست آنرا تاویل می کردند.
اگر می بینی امروزه مولوی هایی پیدا می شوند که در برابر دهها آیه و حدیث قرار گرفته و از رای غلط خود بر نمی گردند بدان که مشکل کجاست؟
این را نیز بدانیم که همین حنفی های معتزلی بودند که در زمان معتصم و واثق عباسی آنهمه محنت را بر اهل سنت و جماعت و افرادی چون امام احمد بن حنبل تحمیل کردند و در طول تاریخ تا کنون هم ادامه داشته اند.
اینها از دشمنان اهل حدیث و اهل سنت و جماعت و ادله الفقه امام ابوحنیفه رحمه الله هستند.