از ثمرات سخنان چند پهلوی مولوی های حنفی مذهب بلوچستان
کاتب: بِراهُندگ بلوچ
حقیقتی که عده ای تمایل به بازگو کردن آن نیستند و قصد دارند زیر نام وسیع «اهل سنت» آنرا بپوشانند عقیده ی مرجئی مولوهایی است که خود را حنفی می دانند و با این عقیده نه تنها با دسته هائی عظیم از پیروان مذهب امام ابوحنیفه رحمه الله که تابع ادلة الفقه امام ابوحنیفه رحمه الله هستند سرناسازگاری و حتی عداوت و دشمنی دارند بلکه واضح و آشکارا با مذاهب دیگر اسلامی چون مذهب امام شافعی رحمه الله و مذهب امام مالک رحمه الله و مذهب امام احمد بن حنبل رحمه الله نیز ناسازگار هستند.
این مولوی های مدعی حنفیت با تفکرات مرجئه گری که دارند دروازه های انواع مفاسد عقیدتی و رفتاری و اخلاقی را برای مردم باز کرده اند و با استدلالهای عقلی غیر شرعی که می آورند آشکارا با آیات صریح قرآن و احادیث صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم و منهج عقیدتی و ثوابت اسلامی نیز مخالفت می کنند.
اینها در کنار حمایت از جبهه ی سکولاریستها، اگر از اسلام حرفی بزنند در اکثر سخنرانی های خود به سخنانی که حامل چندین وجه و پیام است بسنده می کنند، سخنانی که تمام طرف های سکولار و عوام مقلد را خشنود نگه می دارد؛ و زمانی که به آنها هشدار داده می شود که سخنان شما مخالف منهج اسلامی است و باعث سرگردانی بیشتر می شود جاهلانه و عوامفریبانه بدون حتی استناد به یک دلیل شرعی بهانه می آورند که مصلحت و منفعت مسلمانان در آنست !
مگر در تأئید ابوجهل و پیامبر صلی الله علیه وسلم با هم و در ضربه زدن به دارالاسلام و تولید تفرق و دامن زدن به اغتشاش و نافرمانی چه منفعت و مصلحتی برای مسلمین و حاکمیت مسلمین وجود دارد؟!!
در اسلام، کفر به طاغوت، یعنی کفر به کفار که بعد از شیطان عبارتند از:1- الَّذِينَ هَادُوا [یهودی ها]2- وَالصَّابِئِينَ [مندائیان یا ستاره پرستان] 3- وَالنَّصَارَىٰ [مسیحی ها] 4- وَالْمَجُوسَ[زرتشتی ها] 5- وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا [مشرکین= احزاب = سکولاریستها] (حج/17) نیازی به پنهان کاری و دوپهلو گویی ندارد و در این موضوع هیچگونه میدانی برای فرد خیالباف باقی نمی گذارد که بر اسلام دروغ ببندد.
در اسلام، «اهل جماعت شدن» یعنی در دارالاسلام دوری کردن از تفرق و فرقه بازی و ضرار سازی و مطیع حاکمیت بر دارالاسلام «در غیر معصیت الله» بودن نیازی به پنهان کاری و دوپهلو گویی ندارد.
در اسلام، به بهانه ی امر به معروف و نهی از منکر، «التَّحْرِيش» یعنی تحریک مکارانه ی مردم به شر، وجود ندارد بلکه این وصیت عبدالله بن سبأ است که می گفت: ابدؤوا في الطعن على أمرائكم و أظهروا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر تستميلوا قلوب الناس و ادعوهم إلى هذا الأمر؛ [1]با ایراد گیری و طعنه زدن به امیرانتان شروع کنید، و امر به معروف و نهی از منکر را (در زمینه امراء ومسئولین حکومتی) آشکار کنید تا به این شکل، دلهای مردم را به سوی خود متمایل کنید و مردم را هم به این امر دعوت کنید.
این قاعده و بدعت که زیر پرچم امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح طلبی و حمایت از حقوق مردم و … انجام می شود بزرگترین ضربه را به «السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ»[2] «حرفشنوی» و «اطاعت» مردم می زند و به جای آن کینه و تنفر و ظرفیت شورش و اغتشاش و.. را می کارد؛ بدعتی که متاسفانه تا همین الان نیز تحت شعار اصلاح طلبی ادامه دارد و علاوه بر آنکه در میان مسلمین توسط دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها اجرا می شود.
الله تعالی می فرماید: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * هنگامی که بدیشان گفته شود: در زمین فساد و تباهی نکنید، گویند: ما اصلاحگرانی بیش نیستیم؛ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِنْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿بقره/11-12﴾ هان، آگاه باشید! اینها بدون شک فسادکنندگان و مفسدین هستند اما پی نمیبرند و احساسش نمی کنند؛ یعنی واقعاً در میان این دارودسته ی منافقین نیز کسانی هستند که نمی دانند در حال تخریب و فساد هستند و خیال می کنند در حال اصلاحگری هستند.
اینها بخشی از ثمرات پنهان کاری مبانی شریعت و از ثمرات سخنان اکثراً متناقض و چند پهلوی دسته هائی از مولوی های رسانه ای بلوچستان است که با نام «اهل سنت» اما بر اساس تفکرات آشفته ی خودشان باعث سرگردانی مسلمین و کاشتن کینه و تنفر و ظرفیت شورش و اغتشاش و.. در دارالاسلام ایران می شوند.
[1] الطبري، محمد بن جرير الطبري أبو جعفر، تاريخ الأمم والملوك، ج ٢/ص ٦٤٧، / ابن الأثير، الكامل في التاريخ – ج ٣ – ص46- ١٥٤
[2] مسلم 1709/ بخاری 7199