تفاوت مذاکره آمریکا با ایران و گروه جولانی سوریه بر سر برداشتن تحریمها

تفاوت مذاکره آمریکا با ایران و گروه جولانی سوریه بر سر برداشتن تحریمها

به قلم: محمد اسامه

مهمترین اسباب دنیوی بعد از نصرت الله در چگونگی برخورد با کفار و انجام مذاکرات دو نکته ی مهم و اساسی است:

  1. استقلال در عقیده و منهج و حاکمیت، چون: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء/141) و الله تحت هیچ شرایطی و هرگز راهیی قرار نداده است که از آن راه کفار بر مسلمین تسلط پیدا کنند.
  2. تهیه ی تجهیزات نظامی توسط این حاکمیت مستقل جهت ترساندن دشمنان به عنوان بزرگتریین و اساسی ترین عامل بازدارنده، چون: از عقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ[انفال: 60] آنچه ازنيرو و قدرت در توان تان است، برای جنگ با آنان آماده سازيد تا به این شکل دشمن الله و دشمن خودتان را بترسانید. و افزود: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»[1]بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است»

دارالاسلام ایران به عنوان کشوری مستقل با قدرت نظامی پیشرفته و غیر قابل انکاری، در حد توان توانسته این دو اصل و نکته ی مهم را رعایت کند به همین دلیل آمریکا جهت مذاکره بر سر تحریمها از کاخ سفید بلند می شود و به خاورمیانه می آید تا با ایران مذاکره کند.

اما حاکمیت کنونی سوریه که از استقلال داخلی برخوردار نیست و به 3 منطقه ی مجزای قدرت آمریکا و ترکیه (ناتو) و اسراییل و مزدورانشان تقسیم شده است و همچنین تمام زیر ساختهای نظامی آن توسط اسراییل از بین رفته و از قدرت نظامی کافی بازدارندگی برخوردار نیست همچون زلنسکی اوکراین مجبور است به کاخ سفید رفته و دست به دامان آمریکا شود.

اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه حاکمیت جولانی بر بخشهایی از سوریه، روز سه‌شنبه در نیویورک با مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا دیدار کرد تا دو کار انجام دهد:

  1. اعلام «واگنری» و سرسپردگی مجدد حاکمیت جدید سوریه در جنگ با گروههایی که آمریکا آنها را تروریستی می داند، مثل گروه دوله (داعش) و جهاد اسلامی فلسطین و حماس و حزب الله لبنان و …. اما جولانی فقط اسم دوله (داعش) را جهت فریب افکار عمومی می آورد و آمریکا اسم تمام گروهها را
  2. بر سر لغو تحریمهای بر علیه حاکمیت بشار اسد که هنوز وجود دارند مذاکره کند

جولانی ابتدا تعهد جنگ عملی با دشمنان آمریکا از میان مسلمین را می دهد و در عوض وعده ی برداشتن تحریمها را می گیرد، وعده ای که آمریکا معمولاْ نادیده می گیرد و هنوز ضمانت قطعی وقوی برای اجرای وعده هایش وجود ندارد.

تفاوت دو نوع مذاکره ی آمریکا با دو طرف مذاکره کننده تنها در استقلال و داشتن قدرت نظامی برتر طرفین مذاکره کننده است.


[1]   مسلم (1917) ، وأبو داوود (2514) ، و الترمذي (3083)

شیعه یا سنی لواط کار؟ رسانه های جیش العدل اهل «عناد» هستند نه رسیدن به حق

شیعه یا سنی لواط کار؟ رسانه های جیش العدل اهل «عناد» هستند نه رسیدن به حق

نویسنده: جواد شاهوزهی بامری

بعضی از افراد و جریانات میان تشیع و تسنن هدفشان رسیدن به حق نیست بلکه واضح نشان می دهند که با مذهب مخالف خود «عناد» دارند.

یکی از کثیفترین ابزارهای این معاندین که جهت تخریب مخالفین خود از آن استفاده می کنند استفاده از سخنان یا کارهای غلاه و منحرفین میان پیروان مذهب مخالفشان در گذشته و یا در زمان معاصر است.

ایین انسانهای مریض هدفشان رسیدن به حقیقت نیست بلکه هدفشان تولید فتنه و القای این فکر است که مذهب مخالف ما یعنی همین غلاه و منحرفین!

اخیرا یکی از سایتهای وابسته به گروه اهل بغی جیش العدل که در حال قتال الفتنه و هدر دادن جوانان بلوچ است مطلبی تحت عنوان « شیعیان لواط کار»به نقل از محمد حسن رضوى الكشميرى  در مورد عیدعمر( روز قتل عمر بن خطاب) در بين طلاب حوزه و علماى حوزه هاى متعلق به شیعیان غلاه که ایران آنها را شیعیان انگلیسی می نامد آورده است ودر نهایت می خواهد بگوید اینهم شیعه!

در متنی که این رسانه ی دغل باز نشر داده است دو نکته ی مهم از محمد حسن رضوى الكشميرى  وجود دارد:

  1. همه اين كارها را ميكنند تا هفته وحدت و برنامه و هدف دولت جمهورى اسلامى را خراب كنند …
  2. عده اى از بزرگان حوزه و سخنرانان معروف در شمال شهر تهران در چنین روزی (جشن عيد عمر) دستگیر شدند [1]

پس واضح است که این شیعیان غلاه و انگلیسی که از پیروان امثال صادق شیرازی و شیطان یاری و یاسر الخبیث و دانشگند هستند:

  1. مخالف حاکمیت بودن و هدفشان ضربه زدن به هفته وحدتی بوده که حاکمیت جهت وحدت میان شیعه و سنی به وجود آورده
  2. به عنوان مجرم توسط همین حاکمیت دستگیر شدن و ربطی به این حاکمیت و تشیعی که این حاکمیت مروج آن است ندارند

پس اینها مثل هر مجرمی که بر خلاف فقه و قوانین حاکم بر ایران دچار جرم می شوند ربطی به این حاکمیت ندارند بلکه فرقه ای از غلاه و منحرف هستند که در میان سایر مذاهب اسلامی هم از این جانوران یافت می شوند.

به عنوان مثال لودویک لطفی محمد زاهد اصاتاْ مالکی زاده ی اهل الجزایر که در پاریس برای همجنس بازان مسجد می سازد و مولوی و امام مسجد آنها شده و آنها را رسماْ به عقد هم در می آورد از مذاهب اهل سنت متولد شده که با نگرش روانشناسان پست سکولار به اسلام این قباحت را برای خودش توجیه و انجام می دهد.

یا زنی به اسم سیران آتش که از خانواده ای کورد ترکیه و شافعی مذهب اهل سنت متولد شده با نگرشهای حقوق سکولاریستی به اسلام نگاه می کند و همین کثافت این الجزایری را تحت نام مسجد در برلین آلمان انجام می دهد

آیا شایسته است یک شیعه با علم کردن امثال این انسانهای پست به اهل سنت بگوید سنی های لواط کار؟

  بخصوص زمانی که در میان مذاهب اسلامی تنها مذهب حنفی است که به تعزیر لواط کار معتقد است و سایر مذاهب شیعه و سنی معتقد به اعدام لواط کار هستند.

پس مواظب زبانمان باشیم و مهمتر از آن اینکه اهل «عناد» مثل همین گروهک جیش العدل را بشناسیم که هدف اینها تنها تولید تفرق و بغض و کینه و جنگ داخلی میان مسلمین شیعه و سنی است نه رسیدن به حق و حقیقت.


[1]  محنة الهروب صفحه ٧٧ تاليف علامه محمد حسن الرضوي

‍ کدام نژاد و کدام قومیت گرائی بلوچها و غیره صحیح است؟

کدام نژاد و کدام قومیت گرائی بلوچها و غیره صحیح است؟

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

اسلام عامل هویت بخش انسانها را عقاید آنها می داند به همین دلیل از زمان بعثت رسول الله صلی الله علیه وسلم انسانها را به 6 دسته ی کاملا مجزا تقسیم کرده است: الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا (حج/17) 1- مومنین 2- یهودی ها 3- مندائیان ستاره پرست 4- نصرانی ها یا به قول عوام مسیحی ها 5- زرتشتی ها 6- سکولاریستها (یا مشرکین یا احزاب).

اما سکولاریستها به جای عقیده و فکر در قدم اول عامل نژاد یا «آلت تناسلی پدران» را به عنوان عامل هویت بخش معرفی می کنند چون نژاد از طریق «آلت تناسلی پدران» منتقل می شود.

در کنار این، سکولاریستها سعی می کنند مردم را حول زمین و علف و چراگاه با هم متحد کنند همان چیزی که حیوانات را دور هم جمع می کند.

پیدایش این احزاب و تفکرات سکولاریستی بزرگترین عامل ضربه زننده به عقیده و هویت اسلامی مسلمین و بزرگترین عامل تولید تفرق و جنگهای داخلی بی پایان میان مسلمین تا کنون بوده است .

این احزاب سکولار با آنکه هیچ یک آن دییگری را قبول ندارد اما در همین مساله ینژاد و خاک و چراگاه هم با هم اختلاف دارند:

عده ای از این سکولاریستهای قوم گرا و نژاد پرست براساس جغرافیاهای پرداخته شده توسط انگلیس، خود را ناسیونالیستحقیقی میدانند و مرزهای سیاسی را پدید آورنده ملل و بزرگترین معیار خودی و غیر خودی، و منتقدین خود را معاند و محکوم به نابودی می داند!
دسته یا یدگر از همین سکولاریستهای نژاد پرست رادیکال با شعار اتحاد میان افراد دارای زبان و نژاد واحد به جنگ با مرکز گرایان می پردازند
هر دو گروه سکولار خود را ملی گرا می نامند و جنگ ها به راه انداخته اند و هر کدام با دستاویز قرار دادن تفکرش درصدد کسب قدرت است؛ اما در عین حال هر دو آنها در حال دین ستیزی هستند و مذهب را عامل اختلاف و دودستگی ها معرفی می کنند!

اینها خود عامل اختلاف و تفرق هستند آنوقت به مسلمین و قوانین شریعت الله گیر می دهند.

فقط کافی است در اطراف خود نگاه کنید چند حزب و گروه و دسته ی سکولار قومیت گرا وجود دارد تا به پاسخ سوال خود برسید.

به این زنان خانه خراب کن باید یک لگد جانانه زد و دورشان انداخت

به این زنان خانه خراب کن باید یک لگد جانانه زد و دورشان انداخت

ارایه دهنده: ماهدین بلوچ

امروزه عده ای از زنان در مرحله ی گذاری قرار گرفته اند که نه متعلق به عقیده و شریعت اسلامند نه در کفر عقاید و تفکرات سکولاریستی خالص شده اند اما بر اساس تبلیغات رسانه ای سکولاریستی  فمنیستی و با تفکرات فاسد روانشناسانه ی سکولاریتسها تبدیل به نسل سوخته ای شده اند که نه تنها به بچه ها و شوهر خود بلکه به خودشان و جامعه هم صدمه می زنند.

اینها فاسد شده هایی هستند که تنها فاسدها از آنها حمایت می کنند.

زندگی زناشویی و داشتن فرزند، زینت زندگی دنیاست که هر دختری آرزویش را دارد، اما دست‌های پلید و شیطانی می‌خواهند این خانه را خراب کنند.

این نامه نوشته‌ی «مریلین مونرو» یك بازیگر آمریکایی است که پس از یک زندگی فلاکت‌بار خودکشی کرد.

خودکشی او معمایی بود که جامعه‌ی آمریکا را گیج و مبهوت کرد، اما این نامه چیزهای زیادی را در مورد این معما فاش کرد، این یک پیام برای دختر آمریکایی است که می‌خواهد بازیگر شود و در حقیقت این پیامی است به هر دختری که خواهان شهرت است و نیز انجمن‌های زنانه‌‌ای که تحت سلطه‌ی عنوان هنر هستند.

این نامه را بر جای می‌گذارم تا هر دختری این اختاپوس تحت عنوان فعالیتهای خارج از منزل و ضرر رسان به بنیان خانواده را بشناسد، به‌ویژه آن دسته از انجمن‌های گمراه‌کننده‌ی زنان که فریب شعارهای دروغین رهایی زن از بردگی دین و مردان را خورده‌اند!

این متن نامه است:

«از شکوه و شهرت برحذر باش. مراقب هرکسی باش که تو را با نور و روشنایی فریب می‌دهد. من بدبخت‌ترین زن هستم، من خانه و زندگی شرافتمندانه‌ی خانوادگی را بر همه چیز ترجیح می‌دهم. سعادت واقعی یک زن در یک زندگی شرافتمندانه و پاک خانوادگی نهفته است، بلکه زندگی خانوادگی نماد خوشبختی زنان و در واقع انسانیت است».

او در پایان می‌گوید: «همه به من ظلم کردند، کار در سینما از زن یک کالای ارزان و بی‌ارزش می‌سازد، هر چقدر هم که افتخار و شهرت کسب کرده باشد».

این‌ها گفته‌های مردم غرب است که شاهد حقیقت بودند، با این‌که در یک محیط کافر و منحرف زندگی می‌‌کنند.

حالا انگلی از نسل سوخته که در فلان کار اجتماعی فعالیت دارد و آنهمه انسان او را می شناسند اما در زمینه ی خانوادگی خودش سمی کشنده است به همه ی ما پیام می دهد که یا باید مومنین را وارد خانواده ی خود کنند یا خود را برای یک زندگی تلخ برای خود و فرزندانشان آماده کننده.

به این نسل سوخته که شریعت الله را رها کرده و به تفکرات سکولاریستی روانشناسان چسبیده اند باید یک لگد جانانه زد و از خود دورشان کرد. چرا؟

 چون اینها هر پستی و کثافتی را برای خودشان توجیه می کنند و علاوه بر توجیه، برای خودشان آفرین می گویند و دست می زنند و در نهایت به خودشان به خاطر این قباحت و پستی که در آن افتاده اند مدال شجاعت در برابر فرهنگ اسلامی هم می دهند و هرگز قابل اصلاح نیستند.

د مولوي عبدالحمید دا خبره نه یوازې د الله جل جلاله د دې حکم سره دقیق مخالفت لري: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»

د مولوي عبدالحمید دا خبره نه یوازې د الله جل جلاله د دې حکم سره دقیق مخالفت لري: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله فرمایي:

“هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ” [انفال:۶۲]

 همغه (الله) دی چې ته یې د خپل مرستې او د مؤمنانو په وسیله پیاوړی او ملاتړ کړی.

په دارالاسلام کې، سره له دې چې ذمي کافران او د منافقينو ډلې موجودې وي، خو الله جل جلاله د خپل نصرت تر څنګ يوازې مؤمنان د اسلامي رهبري د ملاتړ اساسي عامل معرفي کړي دي. همداراز، مؤمنانو ته يې امر کړی چې د داخلي او خارجي دښمنانو پر وړاندې د دفاع لپاره تر خپلې وسې وسلې او نظامي طاقت چمتو کړي.

د عُقبه بن عامر رضی الله عنه نه روایت دی، چې وایي: ما له رسول الله صلی الله علیه وسلم نه واورېدل چې پر منبر یې وفرمایل:

“وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ” [انفال:۶۰]

ژباړه: د دښمن پر ضد تر خپلې وسې قوت او د آسونو تیار ساتل برابر کړئ، تر څو د الله او خپل دښمنان پرې ووېروئ.

او بیا ( رسول الله صلى الله عليه وسلم  داسې تفسیر کړ:  «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»(مسلم: ۱۷۱۹)

“خبر اوسئ! قوت د غشي ویشتل دي، خبر اوسئ! قوت د غشي ویشتل دي، خبر اوسئ! قوت د غشي ویشتل دي.”

نو څرګنده ده چې  د پوځي ځواک سربېره پر دې چې تر ټولو ستر او مهم بازدارندوی (مخنیوی کوونکی) عامل دی، کوم  چې الله جل جلاله مؤمنان ته امر کړی، همداراز په مذاکراتو کې له کفارو سره هم پوځي ځواک تر ټولو لویه او مهمه ملا تړ دی. او هر څومره چې پوځي ځواک زیات وي، په مذاکراتو باندې یې تاثیر هم هغومره زیات وي.

 پوځي ځواک يوازې د جګړې لپاره نه، بلکې د بازدارندګی او دښمن ته د وېري اچولو لپاره یو الهي حکم او مهم اړخ دی.

په نننۍ نړۍ کې هم، نظامي ځواک د هېوادونو د آزادۍ او عزت اساسي تکيه ده. د ایران او امريکا تر منځ په روانو خبرو کې، همدغه د ایران پوځي ځواک د خبرو اساسي بنسټ دی. که دا خبرې د ایران پر خوښه پر مخ لاړې شي او که امريکا بيا خیانت وکړي، دا ځواک دی چې د خبرو اترو امکان رامنځته کوي.

 هغه څه چې امريکا  د مختلفو لوريو سره د خبرو او مذاکراتو ته اړ کړې، همدا پوځي ځواک دی، نه علمي، اقتصادي او کلتوري ځواک او داسی نور.

په دې ځانګړي ميدان کې یوه تاریخي تجربه یادول اړين ګڼم: د ۲۰۲۰م کال د قطر په دوحه کې د مذاکراتو پر مهال د امريکا استازي له افغانستان اسلامي امارت څخه غوښتنه وکړه چې د خبرو د دوام لپاره دې خپلې وسلې کېږدي او د مذاکرې مېز ته کښېني.

خو ذبيح الله مجاهد، د اسلامي امارت ویاند، هوښيارانه ځواب ورکړ:

“که د مجاهدینو دا ځواک، وسله او استقامت نه وای، نو د خبرو غونډه به له پیل څخه هیڅ نه وای موجوده.”

امريکا له قذافي، صدام حسين، بشار اسد او نورو سره تر هغه وخته خبرې کولې چې ډاډمنه وه چې هغوی لاهم د دفاع وسلې لري. خو کله چې پوه شوه وسلې یې له لاسه وتلې، بې له ځنډه بریدونه پرې پیل کړل، چې د هغوی د نابودۍ لامل شول.

 خو مولا عبدالحمید پرونۍ ورځ (د ثور ۵مه، ۱۴۰۴) د زاهدان د اهل سنتو د جمعې لمونځ پر مهال، د نظامي ځواک د کم ارزښت ښودلو ترڅنګ وویل:

“د ایران او امریکا خبرې روانې دي… د یوې حکومت قوت یوازې په جنګي وسلو او وسله‌والو ځواکونو کې نه دی… هغه هېواد چې په داسې سیاست اداره شي چې هم د خپل ولس او هم د نړیوالو هېوادونو ملاتړ ترلاسه کړي، نور هېڅ خطر ورته متوجه نه دي او نور د وسلو د تولید لپاره د سترو لګښتونو اړتیا نه  لري.”

د مولوي عبدالحمید دا خبره نه یوازې د الله جل جلاله د دې حکم سره دقیق مخالفت لري: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: ۶۰] او د رسول الله صلی الله علیه وسلم د دې تفسیر سره: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ»، بلکې د تېرو او اوسنیو مختلفو تاریخي تجربو خلاف هم ده، بلکې داسې هڅه کوي چې خپلو مخاطبینو ته دا ور ورسوي چې د نظامي ځواک، وسلې او خپلواکۍ پر ځای باید لکه د متحده عربي اماراتو، بحرین، کویټ، آل سعود او نورو په څېر ځانونه د لویو قدرتونو تابع کړي او د امريکا او نورو قدرتونو سرسپارۍ ته غاړه کښېږدي، تر څو د هغوی له ګواښونو څخه په امن کې پاتې شي.

خو الله جل جلاله او د هغه رسول صلی الله علیه وسلم موږ ته د بازدارندګی لپاره ځواک او وسلې امر کړی دی، او موږ مکلف یو چې د الله او د هغه د رسول اطاعت وکړو، نه د هغو کسانو چې د الله او د هغه د رسول له هدایت نه سرغړونه کوي.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مولوی عبدالحمید گرامی، قدرت بازدارنده، اسلحه است نه راضی کردن آمریکا

مولوی عبدالحمید گرامی، قدرت بازدارنده، اسلحه است نه راضی کردن آمریکا

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله می فرماید: هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ [انفال:62] او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسّط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد.

در دارالاسلام هم کفار اهل ذمه وجود دارند و هم دارودسته ی منافقین، اما الله جل جلاله بعد از نصرت خودش تنها مومنین را عامل تقویت رهبریت حاکم بر دارالاسلام معرفی می کند و به ایین مومنین نیز امر می کند که به عنوان عاملیی بازدارنده در برابر دشمنان داخلی و خارجی تا می توانند اسلحه و قدرت نظامی تهیه کنند.

از عُقبة بن عامر رضی الله عنه روایت است که می گويد: از رسول الله صلى الله عليه وسلم شنيدم که بالای منبر می فرمود: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ » [انفال: 60] ‏برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ الله و دشمن خویش را بترسانید. و (رسول الله صلى الله عليه وسلم در تفسیر آن) فرمود: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ، أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ» (مسلم1719) بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است؛ بدانيد که نيرو همان تيراندازی است.

قدرت نظامی علاوه بر آنکه بزرگترین و مهمترین عامل بازدارنده است که الله جل جلاله مومنین را به داشتن آن امر کرده است در مذاکرات با کفار نیز قدرت نظامی بزرگترین و مهمترین پشتوانه است و هر چه قدرت نظامی بیشتر باشد تاثیر آن بر مذاکرات نیز بیشتر است.

آنچه که آمریکا را وادار به گفتگو و مذاکرات با طرفهای مختلف کرده است همین قدرت نظامی است نه حتی قدرت علمی یا اقتصادی و فرهنگی و …

در این زمینه ی مشخص لازم به ذکر یک تجربه ی تاریخی می دانم که در جریان مذاکرات ۲۰۲۰ در دوحه ی قطـر، نماینده آمریکا از ا.ا.افغانستان خواست تا برای ادامه مذاکرات، سلاح های خود را زمین بگذارندو پای میــز مذاکره بنشینند.

ذبیح الله مجاهد سخنگوی ا.ا.افغانستان پاسخ داد:«اگر این قدرت و ســلاح و ایستادگی مجاهدین نبود، سخنی از اجلاس از ابتدا وجود نداشت.»

آمریکا  تا زمانی با قذافی و صدام حسین و بشار اسد و … مذاکره کرد که مطمین بودند اینها دارای اسلحه های بازدارنده ای هستند اما به محض آنکه متوجه شدند که این اسلحه ها از دست آنها خارج شده است فورا به صورت مستقیم و با حمایت مزدورانشان حملات خود به آنها را شروع کرد تا به نابودی آنها ختم شد.  

در مذاکرات بین ایران و آمریکا هم قدرت نظامی ایران نقش اول را در این مذاکرات بازی می کند چه این مذاکرات طبق میل ایران پیش برود چه آمریکا دوباره دچار غدر و خیانت شود، اما مولوی عبدالحمید دیروز (5 اردیبهشت 1404) در مراسم نماز جمعه اهل سنت زاهدان ضمن ناچیز نشان دادن قدرت نظامی می گوید:  مذاکرات ایران و آمریکا در جریان است…. اقتدار یک حکومت در تسلیحات جنگی و نیروهای مسلح نیست … کشوری که با سیاستی اداره شود که هم مردم و هم کشورهای دنیا را داشته باشد دیگر هیچ خطری آن را تهدید نمی‌کند و نیازی به صرف هزینه‌های هنگفت برای تولید سلاح ندارد.

این سخن مولوی عبدالحمید نه تنها دقیقاً مخالف امر الله در: « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [انفال: 60] و تفسیر رسول الله در: «أَلا إنَّ القُوَّةَ الرَّميُ» و حتی مخالف تجربیات مختلف تاریخی گذشته و حال دنیاست بلکه به نحوی می خواهد به مخاطب خود بهماند که به جای قدرت نظامی و اسلحه و استقلال بهتر آن است که مثل امارات متحده عربی و بحرین و کویت و آل سعود و… به قدرتهای بزرگ وابسته بود و وابستگی و سرسپردگی به آمریکا و سایر قدرتها را پیشنهاد می کند تا از تهدید آنها در امان ماند.

الله جل جلاله و رسولش صلی الله علیه وسلم چیزی را اساسی و مهم و بازدارنده و مانع تهدید دشمنان می دانند و مولوی عبدالحمید مخالف آنرا و ما ملزم به اطاعت از الله و رسولش صلی الله علیه وسلم هستیم.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان در دام بازی هند و پاکستان

بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان در دام بازی هند و پاکستان

کاتب:   مُلا نور احمد (کوټه)

چندی قبل حمله ی گروه مسلح و سکولار قوم گرای بلوچ BLA  به قطار جعفر ایکسپریس در ایالت بلوچستان پاکستان را دیدیم و امروز حمله ی به گردشگران هندی در پاهالگام، منطقه کوهستانی آنانتناگ در ایالت کشمیر اشغال شده را.

هر دو گروه حمله کننده یا تحت مدیریت هند هستند بر علیه پاکستان یا تحت مدیریت پاکستان هستند بر علیه هند و در نهایت و طبق معمول زمانی که این دو حکومت طی معاملاتی به توافق برسند این گروهها هم یا فعالیت خود را محدود و تمام می کنند یا اینکه واگذار می شوند و به فروش می رسند. چون وابسته اند و اختیاری از خود ندارند.

بلوچهای پاکستان در گروههای مختلفی حضور دارند آنچه مشخص است گروههای اسلامگرای پاکستان که بر علیه رژیم دست نشانده و فاسد پاکستان در حال جهاد هستند مستقل هستند اما گروههای سکولار و بخصوص گروههای سکولار بلوچ به کشورهای خارجی و بخصوص به حکومت سکولار هند وابسته هستند و بر مسایل قومیتی و تفکر سکولاریستی تاکید دارند.

تفکرات سکولاریستی و نژادپرستی گروههای سکولار بلوچ با آنکه بر بلوچهای امارت اسلامی افغانستان تاثیری نگذاشته است اما بر بعضی از بلوچهای ایرانی تاثیراتی گذاشته است و گروههای مجازی چون گروه سهاب حبیب سربازی را به وجود آورده است.

در مورد سکولاریسم خیلی صحبت شده است در ایینجا از محمد قطب رحمه الله در مورد تفکر پلید قومیت گرایی صحبت می کنیم که نزد سکولاریستها به جای عقیده ی اسلامی به عنوان عامل هویت بخش معرفی می شود.

محمد قطب می گوید: در سایۀ جریانِ ملی گرایی یا ناسیونالیسمی که صلیبیت جهانی پدید آورد اسرائیل چنان توسعه یافت که نزدیک است فلسطین را یکجا در کام خود ببلعد و به توسعه طلبی بیشتر هم چشم دوخته است!

جریان ملی گرایی ای که به جهان اسلام صادر شد در واقع یک ملی گراییِ وارداتی و وابسته بود نه یک ملی گراییِ مستقل که در این سرزمین ها ریشه داشته باشد!

ما می گوییم که اسلام با این دعوت های پوشالین و دروغینی که دشمنان اسلام به منظور از بین بردن آن رواج می دهند و مسلمانان نیز در نهایت غفلت و بدون درکِ زهرهای موجود در آن اقدام به نوشیدنش می کنند بیگانه است.

در واقع اسلام، انتساب و وابستگی مردم به سرزمین و ملت و قبایل آنها را تغییر نمی دهد زیرا این مسئله امری مادی و محسوس و واقعی بوده و هیچ راهی برای تغییر آن وجود ندارد.

اسلام تنها منکر این می شود که رابط گرد آمدن و تجمع مردم، چیزی غير از اسلام باشد! غير از عقیدۀ صحیح در مورد الله متعال! یعنی رابط نه خون باشد نه سرزمین و نه زبان و نه مصالح زمینی.[1]

همین آگاهی های شرعی مانع آن می شود که مثل گروههای متفرق بلوچ و غیر بلوچ اساب بازی دست دشمنان خود شویم.


[1]  محمد قطب، ملی گرایی و اسلام،ص ۷۹

سهاب حبیب سربازی و سکولاریسم را به زبان ساده بشناس

سهاب حبیب سربازی و سکولاریسم را به زبان ساده بشناس

به قلم: بالاچ عُمَرزهی

سکولاریسم یعنی جدا کردن قوانین شریعتهای آسمانی از اداره ی زندگی انسانها.

با آنکه عده ای به غلط می گویند سکولاریسم یعنی جدا کردن دین از سیاست اما این تعریف در هیچ کتاب علمی و آکادمیک غربی ها و سایر کشورها نیامده است؛ به همین دلیل می گویند جدائی دین از حاکمیت و آنچه به حاکمیت ربط دارد مثل تمام قوانین فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و… داخلی و روابط خارجی که تقریبا تمام جوانب زندگی اجتماعی انسانها را پوشش می دهد.

این سکولاریسم بر اومانیسم بنا شده است؛ یعنی انسان محوری (انسانیت)، یعنی مبنا خواست و میل انسانهاست نه آنچه الله می گوید؛ در حالی که در اسلام مبنا الله محوری است.

الله تعالی می فرماید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ(اعراف:54) همان‌گونه که الله جل جلاله خالق است باید دین او حاکم شود و دستورات و قوانین خداوندی که بر مبنای حکمت پایه ریزی شده‌اند حکمفرما شوند، تنها ذات باری تعالی است که خیر و صلاح بندگان را می‌داند.

پس کسی همش مثل طوطی تکرار کرد انسانیت انسانیت انسانیت، بدانید این انسانیت یعنی چه که جاهلانه می گویند این مهم است نه اسلام و سایر شریعتها!

چرا جاهلانه؟ چون اگر از این انسان هم بپرسی انسانیت یعنی چه و از چه تاریخی وارد ادبیات گفتمانی ما شده است نمی داند، فقط از دیگران یا رسانه ها و فضای مجازی شنیده است و اینهم تکرار می کند!

این سکولاریسم و فرهنگ سکولاریستی است که جامعه و انسان را به فساد کشیده است.

حبیب سربازی مرتد و سایر سکولاریستها علناً با الله و قوانین شریعت الله اعلان جنگ کرده اند؛ با یک لگد جانانه اینها را از خود و خانواده و جامعه ی خود بیرون بیاندازیم.

مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟

مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على أشرف المرسلين سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

امارت اسلامی افغانستان 4 قاتل را پس از طی مراحل دقیق قضائی در استانهای فراه، نیمروز و بادغیس قصاص کرد؛ همزمان با اجرای این حکم شریعت الله، نهادهای کفری و سکولاریستی بین المللی چون یوناما، دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنین اتحادیه اروپا و.. در برابر این حکم شرعی موضع گیری کردند و در حالی که بیشتر از 50 هزار زن و کودک و پیرو و جوان از مسلمین اهل غزه توسط صهیونیستهای سکولار تحت حمایت خودشان قتل عام می شوند در برابر اجرای این حکم شرعی نسبت به این 4 مجرم واکنش نشان داده و آنرا وحشتناک غیر انسانی و… نامیدند.

این کفار سکولار، دلیل و علت مخالفت خود را نیز بیان کرده اند مثلاً اتحادیه اروپا طی بیانه ای می گوید: «اتحادیه اروپا، به‌عنوان یک اصل، در هر زمان و تحت هر شرایطی، قوياً با مجازات اعدام مخالف است.»

این نیازی به توضیح ندارد و نشان می دهد که این کفار سکولار تحت هر شرایطی مخالف تطبیق شرعی حکم اعدام مجرمینی هستند که در شریعت الله مستحق کشته شدن هستند.

مولوی عبدالحمید هم که معمولا در اتفاقات مختلف به سادگی موج سواری می کند شامگاه سه‌شنبه (۲۶ فروردین ۱۴۰۴) در همایش دانش‌آموختگی مکتب ام‌المومنین حفصه از توابع شهرستان ایرانشهر، در زمینه اعدامهای صورت گرفته در ایران موضع گیری کرده و می گوید: این اعدام‌ها مشکل شرعی دارند و از لحاظ قوانین بین‌المللی هم نادرست هستند…

 اینکه در کشوری چون افغانستان یا ایران که بر اساس فقه مذاهب اسلامی اداره می شوند قوانین شان با قوانین کفری سکولاریستی بین المللی مغایرت داشته باشند جای تعجب نیست و خیلی هم عادی است، و عیب گیری از قوانین این مذاهب اسلامی در سرزمینهای اسلامی به بهانه ی مخالفت آنها با قوانین سکولاریستی بین المللی نوعی طعنه زدن به دین اسلام است و هرگز نمی توان هیچ جایگاهی برای این قوانین کفری بین المللی قائل شد.

همچنین مولوی عبدالحمید دیروز (29 فروردین 1404) در مراسم نماز جمعه زاهدان، با اشاره به آیۀ قرآنی «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» گفت: این اعدام‌ها در کتاب و سنت ثبوت شرعی ندارند و در سیرۀ پیامبر اکرم و خلفای راشدین به این صورت نبوده‌اند… الان به‌خاطر مخالفت و یا مواد مخدر علیه افراد حکم «محارب» یا «مفسد فی الارض» می‌زنند و آنها را می‌کُشند، درحالی‌که اینها مسائل بسیار سنگینی هستند.

مولوی گرامی: اینکه  اعدام یک قاچاقچی مواد مخدر یا راهزن یا … با طی کردن روال شرعی و دقیق قضائی، از نظر فقه امام ابوحنیفه رحمه الله یا هر یک از مذاهب اسلامی مورد نظر مولوی عبدالحمید نادرست باشد بهترین گزینه این است که علت نادرست بودن آنرا با دلیل و بینه شرعی بیان کند تا همه سود ببرند و اگر بر اساس الدله الفقه مذهب خودمان سخن درستی زده است همه مطالبه گر باشیم، اما به تقلید از جو رسانه ای سکولاریستها موج سواری کردن و شعار دادن و هورا جمع کردن نمی تواند امری شرعی و صحیح باشد.

بدون شک همه ی ما باید خواهان اجرای عدالت اسلامی و رسیدگی دقیق قضائی شرعی بر اساس فقه اسلامی صحیح و بر اساس قاعده ی درء « ادْرَؤوا الحدودَ عن المسلمين ما استطعتُم»  باید در پی تبرئه ی متهمین حتی با یک شبهه باشیم؛ با این وجود نهادها و سازمانهای سکولاریستی علت مخالفتشان با اعدام آن چهار نفر در افغانستان را اعلام کرده اند، علت شرعی و مستند و مدلل و حتی شبهه ای که باعث شده است مولوی عبدالحمید با اعدامهای در ایران مخالفت کند چیست؟

ادامه خواندن “مولوی عبدالحمید امام مسجد مکی زاهدان در برابر مجازات اعدام بر اساس شریعت الله یا خواست کفار سکولار غربی؟”

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (2)

نقدی بر سخنان مولوی عبدالحمید در مورد جهاد فلسطین، احزاب، نماز، ملی گرائی و… (2)

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

به دنبال این با نام تندرو و رادیکال؛ ضمن کوبیدن کسانی که بر اصول و مبانی اسلام در مذاکرات با آمریکا پایبند هستند به ترجمه ی غلط این آیه ی قرآن می پردازد که در آن منظور الله کفار هستند نه مومنین چنانچه می فرماید: ‏ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ ‏ (روم/60) پس (ای پیامبر) شکیبائی داشته باش . وعده الله به طور مسلم حق است. هرگز نباید کسانی که ایمان ندارند، مایه خشم و ناراحتی تو گردند ( و عدم ایمان این کفار، نباید تاب و توان و صبر و شکیبائی را از تو سلب کند) .‏

در اینجا و در آیه ی 89 یونس که قرائت می کند مولوی عبدالحمید حکمی که در مورد کفار نازل شده است را بر مسلمینی که تابع اصول و مبانی اسلامی در روابط داخلی و خارجی هستند و تحت عنوان تندرو و رادیکال و دارای دید سطحی و نادان از آنها نام برده تطبیق می دهد!

این دروغ بستن به الله است چون هیچ عالمی در هیچ قرنی این آیات را اینگونه ترجمه نکرده و الله جل جلاله می فرماید: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (انعام/21) ‏چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ می‌بندد؟ یا دلائل او را تکذیب می‌نماید. مسلّماً ستمکاران رستگار نمی‌شوند.‏

به دنبال این و در همین خطبه مولوی عبدالحمید می گوید: بنده به جز منافع ملی چیز دیگری را قبول ندارم زیرا منافع ملی، منافع اسلامی است، وقتی شما ملت را نگه دارید، دین را نگه داشته‌اید.

این دقیقا همان سخن ماکیاولی است که رضایت الله را به رضایت مردم گره می زند و انسان محوری را که اساس سکولاریسم و دموکراسی است مبنا قرار می دهد در حالی که در اسلام الله محوری مبنا است و مهم رضایت الله و حرکت بر اساس اصول و مبانی شریعت الله مبناست نه خواست مردم و رضای الله هم تنها در عمل به دستوراتش است چنانچه می فرماید: ‏ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ کَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ‏(آل عمران/162) ‏آیا کسی که (با اطاعت از شریعت الله) در پی خوشنودی خدا است ، مانند کسی است که ( با معصیت و نافرمانی) خشم خدا را نصیب خود می‌کند، و جایگاه او دوزخ خواهد بود؟ ! و دوزخ بدترین بازگشتگاه است.‏

پس مبنا برای ما در تمام روابط فردی و اجتماعی و تمام روابط داخلی و خارجی تنها رضایت الله و رعایت اصول و مبانی شریعت الله است نه رضایت مردم هر چند با عمل به شریعت الله رضایت مومنین هم جلب می شود و همین برای جامعه کافی است. 

نکته ی دیگری که مولوی عبدالحمید در همین خطبه ی جمعه به آن اهمیت می دهد اجازه دادن به درست شدن احزاب در کشور اسلامی است و حتی می گوید: وجود احزاب و تشکل‌ها برای هر ملت زنده‌ای لازم است. مگر اینکه ملتی مرده باشد، وگرنه ملت‌های زنده خواسته‌های گوناگونی دارند و آنها را به‌صورت مدنی مطرح می‌کنند و برای پیشرفت هر کشور و حل مشکلاتش این خیلی بهتر است. اگر در کشوری حزب و تحزب و جماعت‌ها و گروه‌های مدنی نباشد آن کشور می‌میرد.

این سخن مولوی عبدالحمید هم دقیقا برخلاف مبانی شریعت الله در حکومت داری است و این سخن مولوی عبدالحمید اسباب فتنه و تفرق در میان مسلمین است و گرنه الله ما را به وحدت و دوری از تفرق دعوت می کند و می فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ (آل عمران/103) و همه ی ما با چشم سر دیدیم که حزبگرایی یعنی تفرق به همین دلیل است که در امارت اسلامی افغانستان حزبگرایی ممنوع است و برخلاف سخنان مولوی عبدالحمید باید بگوییم که جامعه ی اسلامی با وجود احزاب متفرق و مختلف می میرد و با وحدت و عدم تفرق زنده می ماند.

این سخنان مولوی عبدالحمید مخالف مبانی فقهی اهل سنت و جماعت هستند و مولوی عبدالحمید بر اساس «ادلة الفقه» مورد پذیرش امام ابوحنیفه که امام حنفی هاست به پیش نمی رود بلکه این سخنانش تنها خوراک تبلیغاتی برای رسانه های سکولار و سکولاریستهای محلی را فراهم می کند و حتی در نماز جمعه ی ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ش از دمکراسی در کنار قوانین اسلامی تمجید و تعریف می کند.و می گوید: “بین «اسلام» و «دموکراسی» مشترکات زیادی وجود دارد ” و سعی در آشتی دادن اسلام و دموکراسی کفری را دارد و حتی آشکارا می گوید: “من موافق این هستم که حتی یک فرد لائیک بتواند حکومت را بدست بگیرد!”

حتی در ۲۶ عقرب (آبان) ۱۴۰۲ش مولوی عبدالحمید در مورد مسولین حکومتی می گوید که : لازم نیست نماز بخوانند همه، نماز فرضی است اگر کسی نمی خواند به خودش ضرر وارد می کند، لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، بلکه عقل داشته باشه وجدان داشته باشه»

مگر مولوی عبدالحمید نمی داند که اگر نماز شخصی است و لازم نیست که شخص پایبند نماز باشد، پس چرا در مذهب امام ابوحنیفه برای نماز نخوان دره و شلاق و زندان در نظر گرفته شده است تا به نماز برگردد؟ چرا در مذهب شافعی و مالکی اگر نماز نخوان بعد از سه روز توبه نکرد باید کشته شود؟ چرا در مذهب امام حنبل شخص نماز نخوان بدون دادن فرصت ۳ روز باید کشته شود؟

پس مشخص است که نماز در ۴ مذهب مساله ای شخصی نیست بلکه نشان از مسلمانی شخص است، اما مولوی عبدالحمید مردم را فریب می دهد و مردم را به سوی سیکولریزم و لائیکی دعوت می دهد. 

اگر بحث سر مشترکات بین اسلام و سکولاریسم و دموکراسی باشد مشترکات بین یک شتر با یک انسان بسیار بیشتر از مشترکات اسلام با کفر سکولاریسم و دموکراسی سکولاریستهاست، آیا به دلیل این اشتراکات می توان برای قوانین حیوانیت تبلیغ کرد؟ همچنانکه همجنس بازها با اشتراکات خودشان با چند حیوان به توجیه خباثت خود می پردازند؟

این بخش از سخنان مولوی عبدالحمید به مردم ما نمی رسند و تنها آن بخش سخنان اعتراضی او به ما می رسند که برای ما خوشایند باشند. ما باید مولوی عبدالحمید واقعی که در واقع می توان گفت ربانی و سیاف بلوچستان ایران است را آنگونه هست بشناسیم.

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته