مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (1)

مهم برای مسلمانان! معرفی برنامه‌های «اسلام دموکراتیک» (1)

ترجمه و ارائه ی: محمد اسامه

وقایع ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد که کفار به تدریج در حال اجرای برنامه خود برای کاشت یک جایگزین «دموکراسی اسلامی» در میان جوانان مسلمان هستند و سعی می‌کنند ایدئولوژی‌ها و روایت‌های دروغین را در آگاهی آنها وارد کنند و آنها را از نور دین خدا به تاریکی احساسات انسانی و بت‌های خیالی سوق دهند.

یک جنگ ایدئولوژیک شدید در همه جبهه‌ها در جریان است. خط گسل بسیار آشکار است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. بنابراین، همه طرفی را می‌گیرند که آگاهانه انتخاب می‌کنند.

تمام تلاش‌های کسانی که خود را مسلمان می‌نامند، اما در عین حال پایه و اساس اسلام – شریعت – را رد یا تحریف می‌کنند، نمی‌تواند پیروان توحید را فریب دهد، بلکه فقط خودشان را فریب می‌دهد.

ما به مسلمانانی که صادقانه نگران دین خود هستند توصیه می‌کنیم که با دقت با نقشه‌های مخالفان خود آشنا شوند تا در دام آنها نیفتند و فریب شعارها و وعده‌های کسانی را نخورند که برای ارضای هوس‌های خود، دین خدا را دستکاری می‌کنند و بدعت خود را با آرزوی «نجات مردم»، «حفاظت از فرهنگ ملی در برابر تهدید فارسی و پنجابی و تُرکی و عربی و… شدن»، «برقراری عدالت»، «احیای دولت بر اساس قانون اساسی سکولاریستی» و غیره توجیه می‌کنند.

***

توضیح: متن این مطلب در «اندیشکده» معروف شرکت رند (در سال ۲۰۰۴) تهیه شده است، که محاسبات و توصیه‌های تحلیلی را در زمینه‌های مختلف سیاست ایالات متحده در اختیار دولت آمریکا قرار می‌دهد. نویسنده مستقیم این اثر، شریل بنار، دانشمند ارشد علوم سیاسی در رند است که به خاطر موضع متعصبانه ضد اسلامی خود شناخته می‌شود.

سایت ندای بلوچستان، این مطالب را بدون هیچ گونه اظهار نظری (از جمله در رابطه با اظهارات و ارزیابی‌های کاملاً مغرضانه، نادرست، دستکاری‌ها، اطلاعات نادرست و تحریف‌ها، چه در مورد اسلام به طور کلی و چه در مورد فرآیندهای جاری در اسلام) منتشر می‌کند، و اصطلاحات و سبک مقاله شریل بنار را حفظ می‌کند تا به عنوان بخشی از آشنایی مسلمانان با برنامه‌های مخالفان اسلام، نیات، تاکتیک‌ها و اهداف آنها باشد.

این اثر همچنین ایده‌های خاصی در مورد مبانی ایدئولوژیک بسیاری از چهره‌های مدرن سکولار لیبرال از جمله به اصطلاح “دموکرات‌های اسلامی”، ملی‌گرایان میهن‌پرست با “چهره اسلامی”، طرفداران اسلام “مدارا” و “سنتی”، واعظان و فعالان فردی که به مجاهدین حمله می‌کنند، احکام شریعت و جهاد، به موقع بودن و ضرورت آنها را تحریف و رد می‌کنند، ارائه می‌دهد.

‍  شناختی کلی بر جریان ارتدادی «مزاران» در میان بلوچهای ایران (5)

‍  شناختی کلی بر جریان ارتدادی «مزاران» در میان بلوچهای ایران (5)

کاتب: براهندک بلوچ

کسی خیال نکند این سکولاریستهای بلوچ  ملی گرا و ناسیونالیستی که خود را  طرفدار فدرالیسم و دموکراسی می دانند چیز جدیدی آورده اند، بلکه اینها به همراه سایر سکولاریستها ادامه دهندگان راه مشرکین (سکولاریستها) باستان هستند و طبق نقشه ی به بن بست رسیده و فاسد و قدیمی حرکت می کنند که اجداد سکولار آنها در طول تاریخ طی کرده اند.

-اگر سهاب و حبیب سربازی برای پارلمان و دموکراسی سکولاریستی تبلیغ می کنند قرنها قبل از میلاد و حتی در صدر اسلام و در میان عربها هم پارلمان وجود داشت هم سیستم  دموکراسی. عربها در مکه اسم پارلمان خود را گذاشته بودند «دارالندوه» و در مدینه اسم آن «سقیفه بنی ساعده» بود.

-اگر سهاب برای دموکراسی و آزادی سکولاریستی دعوت می دهد، علاوه بر قومهای قرون باستان، در میان همین اعراب صدر اسلام نیز تا زمانی کسی مخالف  قوانین سکولاریستی آنها عمل نمی کرد، برای همه آزادی وجود داشت و قوانین هم توسط همین مردم و برای همین مردم در «دارالندوه» ها و «سقیفه بنی ساعده» ها تصویب و اجرا می شد و انسان محوری به جای الله محوری کاملاً حکمفرما بود.

-اگر سهاب بر اساس همین دموکراسی برای آزادی جنسی و زنا به شرط رضایت جنسی طرفین و برای آزادی همجنس بازان دعوت می دهد باید بداند این کار را قرنها قبل عده ای از اجداد سکولار آنها انجام داده اند و آنها ادامه دهنده ی اقوامی سکولار چون قوم لوط هستند و بس و چیز جدیدی نیاورده اند. هر چند به جای کلمه ی لوطی کلمه ی همجنس باز و دگرباش و … را جایگزین کرده باشند اما، ماهیت عمل یکی است. 

-و …  

 پس، سهاب سکولار و مجموعه ی مجازی آن برای هر مفسده ای که تبلیغ کنند حتماً سابقه ای در میان ملل باستان داشته و الله جل جلاله در قرآن تمام جاهلیت ها و مفاسد را به همراه شیوه ی مبارزه و درمان و نابودی این مفاسد بیان کرده است.

البته، امروزه سکولاریستهای سهاب و مجموعه ی مجازی آنها به دلیل ضعف در اندیشه و تفکر، کورکورانه در مسیری قدم گذاشته اند که حداقل ۸۰ سال است بلوچهای پاکستان آن را طی کرده اند که همین الان بلوچستان پاکستان و تاریخ این چند دهه به فساد این مسیر گواهی داده است، همچنانکه نزدیک به 80 سال فعالیت کوردهای سکولار و حاکمیت 30 ساله ی همین الان آنها در اقلیم شمال عراق و حاکمیت چند ساله ی آنها در بخشهایی از شمال شرقی سوریه به فساد این مسیر گواهی داده است.

اگر دقت داشته باشید شیطان و یارانش برای مسلمین تنها به فقر و فساد و فحشائی وعده می دهند که:

– ما با چشم سر در تمام سرزمینهای اسلامی اشغال شده توسط کفار سکولار جهانی و مزدوران سکولار آنها این فقر و فحشای تحمیلی را می بینیم.

– ما با چشمان خود در بلوچستان پاکستان این فقر کشنده و فحشای گسترده را می بینیم.

– و فحشا و بی اخلاقی و بی بندوباری طرفداران سهاب و سایر ملی گرا ها را نیز در جامعه ی بلوچهای ایران مشاهده می کنیم.

– همچنانکه مفاسد اخلاقی و عقیدتی و رفتاری که احزاب سکولار کورد به بار آورده اند بر کسی پوشیده نیست چون: الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ (بقره/۲۶۸) شیطان شما را وعده ی تهیدستی و فقر می‌دهد و به انجام گناه و فحشا شما را دستور می‌دهد.

آیا با وجود این همه دلایل روشن و با وجود آنچه که با چشم خود می بینی:

– تو به دستور الله عمل می کنی و در مسیر قوانین شریعت الله حرکت می کنی؟

– یا به دستور شیطان و یارانش در مسیر کفر سکولاریسم و ضدیت با قوانین شریعت الله و ضدیت با فرهنگ اسلامی و غیرت و اخلاق اسلامی قومت می تازی؟

شناختی کلی بر «مزاران» در میان بلوچهای ایران (4)

شناختی کلی بر «مزاران» در میان بلوچهای ایران (4)

کاتب: براهندک بلوچ

جهاد و مجاهد برای مومنینی به کار می رود که در راه الله و برای پیاده کردن قوانین شریعت الله و برتری دادن به قوانین شریعت الله بر سایر قوانین کفری به کار می رود . از رسول الله صلى الله عليه وسلم درباره ی مردی پرسيده شد که از روی شجاعت می جنگد (انگیزه ی وی از جنگیدن، اظهار شجاعت و دلیری است)، از روی تعصب قومی یا ملی می جنگد يا از روی ريا و خودنمايی می جنگد. اینکه کداميک در راه الله است؟ فرمود: مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ الله هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ الله (بخاري123/ مسلم1904) کسی که برای اعلای کلمه ی الله (و سرافرازی قوانین شریعت الله) بجنگد، در راه الله است.

 مشخص است که یک شخص کافر سکولار قومیت پرست برای برتری دادن قوانین کفری سکولاریسم و برقراری دموکراسی سکولاریستها می جنگد و قطعاً نمی تواند و نمی خواهد از اصطلاحاتی چون جهاد و مجاهد استفاده کند، به همین دلیل از اسامی ساختگی دیگری استفاده می کند که هیچ سابقه ای در میان ملت مسلمان خودش هم ندارد؛ مثل پیشمرگ یا گریلا یا سرمچار یا مزاران و …

 «شهید» هم مثل جهاد و مجاهد اصطلاحی شرعی و اسلامی است و تنها برای مومنینی به کار می رود که در راه قوانین شریعت الله زندگی کرده اند و در این مسیر هم جان خود را به طرق مختلف از دست داده اند که بالاترین آنها کسی است که در جهاد و جنگ مسلحانه جانش را فدای قوانین شریعت الله می کند و «با خونش گواهی و شهادت می دهد که قوانین شریعت الله از تمام قوانین کفری دیگر همچون قوانین یهودی ها و نصرانی ها و مجوسی ها و صابئی ها و سکولاریستها (مشرکین) برتر و بالاتر هستند و حاکمیت دارالاسلام بر حاکمیت تمامی دارالکفرها برتر و بالاتر است.» 

اما، کافری یهودی اگر در راه عقایدش بجنگد و کشته شود با خونش گواهی باطل و دروغینی داده است که قوانینش از قوانین اسلام و سایرین برتر و بهتر هستند، به همین ترتیب کفار سکولار (به زبان عربی معادل سکولار می شود مشرک) با خونشان گواهی باطل و بیهوده و پوچی می دهند که قوانین کفری سکولاریستی از قوانین شریعت الله بهتر و برتر و بالاتر هستند و دارالکفری سکولار و دموکراسی خواه از حکومتی اسلامی و دارالاسلام بهتر است.

اینها هرگز شهید در معنی اسلامی آن نیستند بلکه در واقع «یاران شیطان» هستند. چون الله تعالی واضح و ساه و آشکارا می فرماید: الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِیَاء الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً ‏(نساء/76) کسانی که ایمان آورده‌اند ، در راه الله می‌جنگند، و کسانی که کفرپیشه‌اند و کافر هستند، در راه شیطان می‌جنگند. پس با یاران شیطان بجنگید. بی گمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است.‏

پس، شخص یا مومنی است که در راه الله و قوانین شریعت الله با کفار می جنگد یا مومنی خطاکار و اهل بغی است که باز تابع قوانین شریعت الله است و برای دارالاسلام تلاش می کند اما در مواردی پا در جای پاهای شیطان « ُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» (بقره/168)  گذاشته و از شیطان پیروی می کند و بر علیه برادر مومنش وارد جنگ شده است (هر دو مومن هستند و در واقع هر دو فِی سَبِیلِ اللّهِ می جنگند و هر دو یک دسته محسوب می شوند اما یکی دچار اجتهاد اشتباه یا گناه شده است) و یا کافری است که در راه قوانین کفری و شیطان با مومنین شریعت گرا و دارالاسلام می جنگد و گروه سومی وجود ندارد.

ادامه دارد …. ان شاء الله

  مولوی عبدالحمید زاهدان؛ از منبر اصلاح تا منبر انحراف

  مولوی عبدالحمید زاهدان؛ از منبر اصلاح تا منبر انحراف

کاتب: عبدالرحمن براهویی

مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی به عنوان یک خطیب  بدون آنکه کتابی علمی داشته و وارد جرگه ی علما شده باشد عده ای معلوم الحال او را «شیخ‌الاسلام» می‌نامند،.

 او به عنوان یک خطیب سال‌هاست که با سخنان متناقض و چند پهلو وبا شعارهای ظاهر‌الصلاح، مسلمانان بلوچ را از منهج صحیح اهل سنت و جماعت  به سوی سکولاریسم و سازش با دشمنان دین و حتی تحریک به شر و نا امید کردن سوق می‌دهد.

در خطبه‌های نماز جمعه‌اش، به جای دفاع از اسلام و وحدت امت، همواره سخنانی بر زبان می‌آورد که بوی غرب‌زدگی و تمایل به طاغوت و شبه افکنی از آن به مشام می‌رسد.

 بارها شنیده شده که او مردم و حتی حکومت ایران را به «سازش با آمریکا و غرب» دعوت کرده است یا فلسطینی ها را جهت به رسمیت شناختن اشغالگری صهیونیستها تشویق کرده است؛ سخنانی که در نزد علمای راستین اسلام چیزی جز وارد شدن به جبهه ی جنگ تبلیغی و روانی دشمنان به شمار نمی‌رود.

یا همین نماز جمعه ی دیروز 16 آبان 1404ش حاکمیت ایران را به رها کردن مقاومت بر اصول و مبانی خودش دعوت می کند و غیر مستقیم بیان می کند که ترور ملا صالح رحمه الله در ایرانشهر یا خودکشی اون سکولار سلطنت طلب در الیگودرز کار حکومتی بوده و دقیقا همان سناریویی را جهت تحریک مردم پیاده می کند که قبلا مولوی عبدالغفار نقشبندی در مورد آن سرهنگ شیعه ی بلوچ و آن دختر حنفی مذهب بلوچ پیاده کرد.

با وجود اعتراض علمای دلسوز، و با و جود آنهمه روشنگری ارباب رسانه، او هیچ اعتنایی به نصیحت و تذکر ندارد. بلکه هر روز با جسارت بیشتری به تناقض گوئی و شبه پراکنی و نا امید سازی مردم و تحریک مردم شر و دلسرد کردن مردم از حاکمیت اسلامی و نظام دینی ادامه می دهد و با واژه‌های فریبنده، دل‌ها را نسبت به حاکمیت اسلامی و بدبین می‌سازد و فساد گروه منافقین در آشکار کردن نفاقشان را توجیه می کند.

مردم ساده و بی‌خبر، چون از بالای منبر می‌شنوند که کسی با عنوان «مولوی» سخن می‌گوید، گمان می‌کنند سخنان او از علم و دیانت سرچشمه می‌گیرد؛ غافل از آن‌که این منبر مدتی‌ست آلوده به سخنان اسلام آمریکایی گردیده است.

ای مسلمانان بلوچ! آگاه باشید که این راه، راه اهل سنت و جماعت نیست. سکوت در برابر چنین انحرافی خیانت است. بازگشت به قرآن، سنت و حاکمیت شریعت تنها راه نجات امت است، نه پیروی از منبرهای آلوده به سازش و ذلت.

 فریب‌خوردگان سکولار و مزدوران طاغوت؛ خنجری در پشت ملت مسلمان بلوچ

 فریب‌خوردگان سکولار و مزدوران طاغوت؛ خنجری در پشت ملت مسلمان بلوچ

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

امروز در میان ملت مسلمان و غیرتمند بلوچ، گروهک‌هایی پیدا شده‌اند که با نام دین، قوم و آزادی، در حقیقت خدمت‌گزاران دشمنان اسلام‌اند. اینان از سکولارهای ضد قانون شریعت الله  گرفته تا گروهک جیش‌العدل و تازه‌ترین چهره فریب‌کار، مولوی نقشبندی، همه در یک صف ایستاده‌اند؛ صف مزدوران آمریکا و حاکمان طاغوتی عربی که دشمن خونین امت اسلامی‌اند.

این گروه‌ها نه برای عزت بلوچ، بلکه برای تحقق نقشه‌های بیگانگان فعالیت می‌کنند. هر قطره خونی که از مسلمانی در بلوچستان ریخته می‌شود، با دستان همین مزدوران صورت می‌گیرد. آنان مردم ساده‌دل را با شعارهای دروغین فریب می‌دهند، در حالی‌که خود در خدمت دستگاه‌های جاسوسی و منافع کفار قرار دارند.

بر ملت مسلمان و اهل سنت و جماعت بلوچ لازم است که بیدار شوند و همه باید دست به دست هم دهیم تا این فریب‌خوردگان را از صف خود بیرون اندازیم.

عزت و آزادی در سایه توحید و حاکمیت شریعت است، نه در دامن طاغوت و سکولاریسم. این گروهک‌ها جز نفاق، خونریزی و تفرقه چیزی برای امت اسلامی نیاورده‌اند. راه ما باید راه اسلام باشد، نه راه مزدوران آمریکا و پاکستان.

دست پاچگی و فتنه انگیزی جریان مجازی و سکولاریستی «سهاب» در میان پشتونها و بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان

دست پاچگی و فتنه انگیزی جریان مجازی و سکولاریستی «سهاب» در میان پشتونها و بلوچهای ایالت بلوچستان پاکستان

 کاتب: بالاچ عُمَرزهی

جریان مجازی و سکولاریستی «سهاب» ویدیویی از نیروهای امارت اسلامی افغانستان منتشر کرده که در آن نقشه‌ای نشان داده می‌شود که «خط فرضی و مصنوعی دیورند» میان دارالاسلام افغانستان و پاکستان سکولاریستی حذف شده و بلوچستان پاکستان تا بندر مکران به افغانستان ادغام گردیده است.

این فتنه‌انگیزان با پخش چنین مطالبی می‌خواهند میان اقوام مسلمان منطقه نفاق و دشمنی بیافرینند.

به این گروه سکولاریستی می‌گوییم: زمان تشکیل افغانستان و جدایی آن از ایران و زمان تشکیل پاکستان توسط انگلیس نیز مشخص است و انگلیسِ استعمارگر زمانی که شبه‌قاره هند را اشغال کرده بود، با یک مرز فرضی و استعماری به‌نام «خط دیورند» میان مسلمانان تفرقه انداخت.

همچنین بر مردم منطقه واضح و روشن است که از زمان تشکیل پاکستان تا امروز، مردم این مناطق هرگز زیر بار این خط مرزی مصنوعی نشده اند و سعی داشته اند مرزهای دارالاسلام را محدود به این خط فرضی نکنند.

مردم بلوچ مثل سایر قومیتهای تقسیم شده دوست دارند دوباره در دارالاسلام و همچون شهروندی مسلمان به زندگی خود ادامه دهند و دارالاسلامهای ایران و امارت اسلامی افغانستان نیز به نژاد، قوم یا زبان خاصی نگاه دشمنی‌آمیز ندارند. امارت اسلامی همه اقوام از جمله قوم بلوچ، پشتون، تاجک، ازبک، ترکمن و دیگران را برادران مسلمان خود می‌داند و خود را متعلق به همه اقوام مسلمان منطقه می‌شمارد.

هدف امارت اسلامی تفرقه نیست، بلکه وحدت امت اسلامی و احیای عزت دارالاسلام است حالا چه اشکالی دارد بلوچهای ایالت بلوچستان که تحت ستم سکولاریستهای پاکستانی و بخصوص گروههای مختلف و متفرق سکولار بلوچ هستند خود را به یکی از دارالاسلامها ملحق کنند و از شر هر نوع سکولار بومی و غیر بومی خلاص شوند؟

جریان مجازی سهاب و بخصوص عدوالله سربازی باید بداند که علت اینکه امارت اسلامی در مورد بلوچهای ایران چیزی نگفته و آنها را مشمول آن نقشه نکرده این است که امارت اسلامی به حکومت ایران همچون یک دارالاسلام نگاه می کند و اینکه اقوام در هر دارالاسلامی باشند برایش بهتر از آن است که در دارالکفری طاری تحت حاکمیت سکولاریستها باشند.

امارت اسلامی افغانستان همان حقی را که برای خود قایل است برای دارالاسلام ایران هم قایل است و هیچ وقت با حاکمیت  اسلامي اختلاف ندارد بلکه سعی دارد که بر سرزمین های اسلامي علمای دین اسلام  بر مسند قدرت برسند و سکولارهای مزدور محلی را بردارند و قوانین اسلام را حاکم کنند.

پس امارت اسلامی چشم به خاک بلوچها ندارد بلکه بلوچها را نیز بخشی از مردم دارالاسلام می داند و همچون سایر اقوام این حق بلوچهاست که از شر سکولاریستهای بومی و غیر بومی نجات پیدا کنند.

پس این نقشه ای که سربازان امارت اسلامی در جلسه رسمی فارغ التحصیلی نیروهای نظامی ارایه داده اند و یا سخنان امثال ژنرال مبین در مورد بلوچهای ایالت بلوچستان تحت حاکمیت پاکستان منهجی و برنامه ریزی شده و آرزوی هر مسلمان بلوچی است.

درسهایی از هتاکی یک سرباز در سیستان و بلوچستان ایران تا هتاکی یک درجه دار آل سعود در جوار بیت‌الله

درسهایی از هتاکی یک سرباز در سیستان و بلوچستان ایران تا هتاکی یک درجه دار آل سعود در جوار بیت‌الله

کاتب: سلیمان عبدالرحمن

امروز شاهد کلیپی دردناک بودم که در جوار خانهٔ خدا، نیروی امنیتی آل سعود یکی از خواهران ما را با خشونت می‌کشد و مردی را با قساوت می‌زند.

با دیدن این کلیپ، یاد صحنه‌ای در ذهنم زنده شد؛ آن‌گاه که در ایران، یک سرباز به دو مادر پیر بلوچ ما توهین کرد.  

سرباز ایرانی بلافاصله اظهار پشیمانی کرد، با این وجود بازداشت شد و برایش پرونده ی قضایی تشکیل شد، از مردم عذر خواست، و به دادگاه سپرده شد.

اما در سرزمین حرمین، سرزمین نزول وحی، جایی که باید مظهر رحمت و عدالت باشد، پلیسی در کنار کعبه مرتکب چنین رفتار زشت و ظالمانه‌ای می‌شود، و هیچ صدایی از علمای آل سعود برنمی‌خیزد.

در ایران، همین مولوی عبدالحمید زاهدانی به سبب جرم آن سرباز، منبرها را لرزاند و فریاد مظلومیت سر داد. اما امروز که زنِ مسلمانی در حرم امن الهی تحقیر و ضرب می‌شود، چرا هیچ عالمی از آل سعود و حجاز لب به اعتراض نمی‌گشاید؟

چرا صدایی از مدعیان غیرت و دعوت نمی‌آید؟

آیا شریعتِ خدا تنها در مرزهای ایران معنا دارد؟

یا سکوت در برابر آل‌سعود و طاغوتِ حجاز، همان چیزی است که به نام “حکمت” توجیه می‌کنند؟

این سکوت، سکوتِ نفاق است، نه تقوا.

و این خاموشی، نشان از وابستگی دارد، نه حکمت.

ممکن است عده ای بگویند مولوی های ما چه کار دارند به عربستان و تنها به مسایل داخلی خودمان می پردازند!

اما اینهم دغل بازی است چون همین مولوی عبدالحمید در مورد اتفاقات اوکراین و روسیه در منبر رسول الله صلی الله علیه وسلم صحبت می کند (هر چند کسی از این کفار به سخنان او اهمیتی نمی دهند) یا همین مولوی سعی می کند حماس را همچون صهیونیستها تندرو و… نشان دهد و در قضیه فلسطین همان طرح خاپنانه ی دو دولت جهت به رسمیت شناختن اشغالگری کفار محارب در سرزمین اسلامی فلسطین را مطرح می کند و…

پس اگر شخص مومن باشد برایش فرق ندارد در مرز میلک سیستان و بلوچستان حقی از مومنی ضایع شود یا در سودان وفلسطین و جوار بیت الله و سایر مکانها بلکه انجام جرم در جوار بیت الله آنهم در حق حجاج و مهمانان الله بسیار بدتر از سایر مکانهاست.   

مولوی ها و ماموستاها و شیخها و آخوندهایی که منابر و رسانه هایی در اختیار دارند حق ندارند در برابر جنایاتی که در گوشه و کنار جهان نسبت به مسلمین انجام می شود سکوت کنند و در این مورد خاص همچنانکه نسبت به هتاکی آن سرباز واکنش نشان دادند نسبت به جرم این مامور آل سعود در جوار بیت الله نیز واکنش نشان دهند.

نصیحت به مقلدین تفکر نجدیت جهت بازگشت به منهجِ اهل‌السنة والجماعة

نصیحت به مقلدین تفکر نجدیت جهت بازگشت به منهجِ اهل‌السنة والجماعة

کاتب: محمد اسامه

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

الحمد لله رب العالمین، و الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین، نبینا محمد و علی آله و أصحابه أجمعین، و من تبعهم بإحسانٍ إلى یوم الدین.

اما بعد؛

به علمای محترم و دعوت‌گرانِ منتسب به تفکر نجدیت و منهجِ محمد بن عبدالوهاب — که با نیتِ اصلاح و تجدید، ولی با خطاهای فکری و رفتاریِ آشکار، موجبِ تفرقه و فتنه در امت شدند — سخنی صریح و خیرخواهانه عرض می‌شود:

تاریخ گواه است که منهجِ نجدیت با برداشت اشتباه از بعضی از اصطلاحات شرعی چون مشرک و مشرکین و توحید و بدعت و کفر به طاغوت و ولاء و براء و تکفیر و برداشتن عذرهای معتبر برای مسلمین، با افراط و خروج بر منهج امت، نه تنها اصلاح نیاورد بلکه با برهم زدن دشمن شناسی و درجه بندی شرعی دشمنان امتِ اسلامی را از درون زخمی ساخت و باعث مسلط شدن کفار سکولار اصلی و مرتدین سکولار محلی بر مسلمین شده است.

 از سرزمینِ وحی تا  الجزائر، شام، عراق، یمن، لیبی، چچن، افغانستان و دیگر بلادِ اسلام، آثارِ این تفکر در قالبِ خون‌ریزی، نفرت، و دشمنیِ داخلی و در نهایت حاکم گردانیدن کفار و مرتدین مشهود است. بر شما لازم است که با صداقت، در پیشگاه الله و امت، به این انحرافات آشکار در برداشت از آندسته از مفاهیم اعتراف کنید و از آن توبه نمایید و به منهج و اصولِ اهل‌السنة والجماعة برگردید.

امامانِ اربعه (رحمهم‌الله) و علمای بزرگِ امت، هرگز در مورد آن دسته زا اصطلاحات و مفاهیم همچون نجدیت فکر نکرده اند و به سبک نجدیت راهِ خشونت بر اهل قبله را تجویز نکرده‌اند. پیرویِ حقیقی از سلفِ صالح یعنی تمسک به علم، حلم، و انصاف — نه ادعای سلفیت در ظاهر و دشمنی با مسلمانان در باطن و در عمل.

شما که سال‌ها به عنوان مراجعِ فکری و دعوت‌گران شناخته شده‌اید، در برابر خون‌هایی که به نامِ  نجدیت ریخته شده و تفرقه‌هایی که برپا شده است، مسئولید. سکوت در برابر انحراف، خیانت به علم است. از شما انتظار می‌رود که با صدورِ بیانیه‌های روشن و صادقانه، نسبتِ خود را با انحرافات اندیشهٔ نجدیت و افراط‌گرایی قطع نموده، و مردم را به منهج اهل سنت و جماعت و وحدت دعوت کنید.

توبهٔ حقیقی تنها با کلام حاصل نمی‌شود؛ بلکه با عمل باید ثابت گردد. ازجمله راه‌های عملیِ اصلاح:

  • بازنگری در متونِ آموزشی و دعوتیِ این مکتب؛
  • نشرِ رسائل علمی در بیان صحیح مفاهیمی که نجدیت در آن دچار اشتباه و انحراف شده است
  • ارتباط و گفت‌وگو با علمای سایر بلاد برای بازسازی اعتماد؛
  • و مشارکت در پروژه‌های علمی و اجتماعی برای ترمیمِ امتِ مجروح.

امت اسلامی امروز بیش از هر زمان، نیازمندِ شورا و منهج صحیح و اتحاد، عقلانیت و انصاف است. اختلاف در اجتهاد پذیرفته است و شورا می تواند این اختلاف را حل کند، اما برداشت غلط از مفاهیم و اصطلاحات و تکفیرِ اهل قبله و شکستنِ صف امت، و برهم زدن دشمن شناسی شرعی و درجه بندی شرعی دشمنان و در نهایت، حاکم کردن کفار سکولار و مرتدین سکولار داخلی خیانتی است بزرگ. بازگردید به جادهٔ مستقیم، به سنتِ اهل علم، و به رحمتی که رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش مبعوث شد.

در پایان، ما به عنوان اهلِ نصیحت و خیرخواهی، از خداوند متعال مسئلت می‌نماییم که قلوبِ علما و دعوت‌گران را به حق هدایت فرماید، امتِ اسلامی را از تفرقه و فتنه نجات دهد، و وحدت را بر مبنای العلم (قرآن و سنت صحیح)، عدالت و اخلاص استوار سازد.

جیش العدل و مشکل مشروعیت و قیاس غلط به قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم

جیش العدل و مشکل مشروعیت و قیاس غلط به قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم

کاتب: براهندک بلوچ

این روزها که نارضایتی مردم حنفی مذهب بلوچ از اقدامات تخریبی و ناامن سازی مناطق بلوچ نشین توسط جیش العدل پاکستان نشین افزایش یافته و جیش العدل قادر به فریب و انحراف جوانان نیست، ابوعاصم در رسانه ی همسو با گروه جیش العدل سعی دارد این عدم اقبال مردم بلوچ و این شکست بزرگ را با قیاس به قیامهای مبارک حسین بن علی و عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم اجمعین برای خود توجیه کند و چنین نشان دهد که به ثمر نرسیدن اینهمه تخریبات جیش العدل بخاطر عدم مشروعیت نیست بلکه بخاطر عدم همراهی جامعه و تنها گذاشتن آنها می باشد.

ابوعاصم ضمن ابراز این واقعیت ادامه می دهد که: “امروز نیز جهاد مشروع و جاری در بلوچستان، تنها زمانی به ثمر خواهد رسید که مردم اهل‌سنت و بلوچستان با آگاهی، اتحاد و استقامت در کنار آن بایستند.”

اگر واقعیت را نگاه کنیم جیش العدل اصلا قابل مقایسه با قیام بزرگورانی چون حسین بن علی و عبدالله بن زیر رضی الله عنهم اجمعین نیست و اهل بغی بودن جیش العدل مشکل مشروعیتی دارد و از نگاه شریعت الله و به صورت خاص از نگاه امام ابوحنیفه رحمه الله جنگش «قتال الفتنه» است و مشروعیت ندارد.

حسین بن علی و عبدالله بن زیر رضی الله عنهم اجمعین زمانی قیام کردند که هنوز حاکمیت یزید تثبیت نشده بود و کل جامعه حول یک رهبر جمع نشده بود و جامعه در یک مرحله ی گذار قرار داشت مثل مرحله ی گذار از حاکمیت اموی ها به عباسیان که خود امام ابوحنیفه رحمه الله نیز با فتوا و پول در قیام زید بن علی رهبر شیعیان زیدی مشارکت کرد اما زمانی که حاکمیت تثبیت شد هر گونه قیام مسلحانه را غیر شرعی دانست که به دو فتوای ایشان اشاره می کنیم.

امام ابوحنیفه رحمه الله می گوید: اگر مردم بر امامی از مسلمین گرد آمدند، و مردم در امنیت قرار گرفتند، و راهها امن شد،(یعنی مرحله ی گذار انقلابات و خلاء قدرت تمام شد و جماعت و حاکمیت بر دارالاسلام اسقرار پیدا کرد) در این حال اگر افرادی از میان مسلمین بخواهند بر امام و رهبر اهل الجماعة «على إمامِ أهلِ الجَماعةِ» قیام و خروج کند، باید مسلمین «أن يُعينوا إمامَ أهلِ الجَماعةِ» این امام اهل جماعت را یاری برسانند، و چنانچه قادر به این کار نبودند باید در منازل خود بمانند و با کسانی که بر إمامَ أهلِ الجَماعةِ خروج و قیام کرده اند بیرون نروند و آنها را نیز یاری ندهند.[1]

أبو مُطيع البَلخي از امام ابوحنیفه سوال می کند: در مورد کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند و به این دلیل افرادی از او تبعیت می کنند و این شخص بر الجماعة( حاکمیت بر دارالاسلام)  قیام و خروج می کند، فيَخرُجُ على الجَماعةِ، آیا این کار را صحیح می دانی؟ امام ابوحنیه گفت: نه.  بلخی می گوید گفتم: برای چه؟ در حالی که الله تعالی و رسولش به امر به معروف و نهی از منکر دستور داده اند و این فریضه ی واجبی است. امام ابوحنیفه با شناختی که از این افراد و ثمرات قیام نارس آنها داشت جواب داد: آنچه گفتی همانگونه است، اما این اشخاص در نتیجه ی این قیام، فسادی که به بار می آورند بیشتر از آنچه است که اصلاح می کنند، از ریختن خونها بگیر تا حلال کردن حرامها و از بین بردن اموال.[2]

واضح و آشکار است که از نگاه امام ابوحنیفه رحمه الله گروههایی مسلح چون جیش العدل و انصارالفرقان و غیره از نظر مشروعیت مشکل دارند و جنگ آنها هرگز جهاد فی سبیل الله محسوب نمی شود بلکه قتال الفتنه ای است که باید بر اساس فتوای امام ابوحنیفه رحمه الله از آن دوری و پرهیز کرد و علت عدم اقبال مردم بلوچ از این گروهها و عقیم و بی ثمر ماندن اقدامات مسلحانه و تخریبی آنها نیز ریشه در غیر مشروع بودن جنگ مسلحانه ی آنها دارد.


[1]  حاشية الشلبي على تبيين الحقائق (3/294)

[2]  الفقه الأبسط، ص 108

شناختی کلی بر «مزاران» در میان بلوچهای ایران (3)

شناختی کلی بر «مزاران» در میان بلوچهای ایران (3)

کاتب: براهندک بلوچ

…. به همین دلیل می بینیم که در چرخشی 180 درجه سهاب و حبیب سربازی و دارودسته ی مجازی اش که می خواستند نقش نلسون ماندلا و گاندی را بازی کنند یک شبه تبدیل شدند به قاضی محمد کوردها و برای چند جوان فریب خورده ی مجازی مشی مسلحانه را بر علیه دارالاسلام ایران انتخاب کرد و در اساسنامه ی خود اعلام کرد که: ضمن مخالفت با «تروریسم» با رژیم ایران می جنگد. 

فقط کافی است بدانید که اصطلاح «تروریسم» که برای سرزمینهای اسلامی توسط کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مزدور محلی به کار می رود یعنی جنگ و مبارزه با تمام آزادیخوان و شریعت گرایانی که در برابر اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی آنها به دفاع از قوانین شریعت الله و مردم مسلمان خود ایستاده اند.

البته بزرگتر و سابقه دارتر از سهاب و حبیب سربازی در میان بلوچها، یعنی دکتر الله نظر بلوچ، رهبر (بی ال اف) از سرمچاران پاکستان، در نامه ای سرگشاده برای ترامپ  همین وعده ی مبارزه با تروریسم را داده بود و با قتل عام بلوچهای شریعت گرا آنرا عملی کرد؛ همچنانکه سازمان سکولار بلوچ پاکستان (بی آر ای) و  گروه مسلح سکولار و ملی گرای یو.بی.ای (ارتش متحد بلوچستان) همین کار را در برابر بلوچهای شریعت گرا انجام داد همچنانکه کوردهای سکولار در برابر کوردهای شریعت گرا انجام می دهند و ازبکهای سکولار در برابر ازبکهای شریعت گرا انجام داده اند و به همین ترتیب سایر مزدوران سکولار داخلی در برابر هم وطنهای شریعت گرای خود انجام داده و می دهند.

واضح است که سهاب و مشخصاً حبیب سربازی در واقع قبل از آنکه جنگ بر علیه جمهوری اسلامی ایران را شروع کند وعده ی جنگ با بلوچهای شریعت گرا تحت عنوان مبارزه با «تروریسم» را داده است و آن چند جوان بلوچِ تنها و فریب خورده ی سکولار و مجازی را ابتدا برای جنگ با بلوچهای شریعت گرا آماده می کند.

حبیب سربازی مثل تمام سکولارهای بومی میان مسلمین در همان قدم اول برای طرفدران مجازی اما اسماً مسلحش، اسمی جدا گانه انتخاب کرد که بتواند عنوان «مجاهد» که به صورت سنتی در میان مسلمین برای جنگجوهای مسلمان به کار می رفت را به حاشیه براند .

به همین دلیل ابتدا به تقلید از سکولارهای بلوچ پاکستان اسم این چند جوان مجازی بلوچ ایرانی که قرار است برایش بجنگند را گذاشت «سرمچار»، اما به ناگاه اسم «مزاران» را انتخاب کرد. کوردهای سکولار ایرانی هم در سال 1324ش اسم «پیشمرگ» را برای سربازان خود انتخاب کردند اما اوجالان سکولار کورد ترکیه جهت تمایز مریدانش اسم «گریلا» را انتخاب کرد. گريلا از ريشه لاتينی  گری به معنای جنگ مي آيد  و گريلا نيز اسم فاعل آن به معنای جنگجو است.

سهاب و سکولارهای تازه از تخم بیرون آمده ی بلوچ دقیقاً قدم به قدم جا پای احزاب سکولار کهنه و قدیمی سرزمینهای اسلامی دیگری می گذارند که چندین دهه قبل از حبیب و بهمن این مسیر را رفته اند و هم اکنون یا مثل لیبی و عراق و سومالی و یمن و غیره از بین رفته و منفور ملت خود شده اند یا در حال از بین رفتن توسط ملت بیدار شده ی خود هستند و تنها قدرتهای سکولار جهانی و منطقه ای هستند که این سکولاریستهای مزدور بومی را بر علیه ملت خودشان سرپا نگه داشته و بر مردم همزبانشان تحمیل کرده اند.

ادامه دارد …. ان شاء الله