پاسخی به چند شبه سکولاریستها (2)

پاسخی به چند شبه سکولاریستها (2)

به قلم:  الکوردی. شافعی

افزایش سطح توقعات و تجمل گرایی: آنچه که در این کانالها و سریال ها  بصورت نامحسوس بسیار مورد توجه قرار میگیرد تجمل گرایی و عیش و نوش است.آپارتمانها و اتومبیل های آنچنانی و ریخت و پاش های زیادی.یعنی بطور غیر مستقیم مردم را تشویق به اینگونه زندگی میکنند و این به نوبه ی خود سطح انتظارات دختران از پسران را بالا میبرد و آنهایی که قادر به تامین این زندگیها نباشند نمیتوانند زن بگیرند و به سمت خلاف کشیده میشوند.حال آنکه اسلام بشدت از تجمل گرایی نهی کرده و مردم را تشویق به ساده زیستی می نماید.خود پیغمبر صلی الله علیه و سلم , خلفای راشدین رضی الله عنهم اجمعین زندگی ساده ای داشته اند با وجودیکه میتوانستند بسیار زندگی ثروتمندانه ای را برای خود ترتیب دهند پس حتما حکمتی در آن وجود داشته است.پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگامیکه معاذ بن جبل رضی الله عنه را به سمت یمن فرستاد به ایشان چنین توصیه میکند” إِيَّاكَ وَالتَّنَعُّمَ؛ فَإِنَّ عِبَادَ اللهِ لَيْسُوا بِالْمُتَنَعِّمِينَ”( مسند امام احمد) از خوشگذراني و غرق شدن در رفاه بپرهيز که براستي بندگان خدا خوشگذران نيستند.

زماني که امت اسلام در خوشگذراني و رفاه طلبي غرق شود و در برخورداري دائم از امکانات زندگي باشد، بر ديباج و حرير بخوابد و زرق و برق تمدن غربي چشمهايش را خيره کند، بسرعت عقب مينشيند و در مقابل هجوم دشمنان تسليم ميشود و بزودي آتش صبر و مقاومت و جهاد در او رو به خاموشي مينهد، سقوط اندلس سند تاريخي نه چندان دوري بر اثبات اين ادعاست.

پيامبر عزيز و ارجمند ما-که سلام و درود خدا بر او باد- بهترين الگوي ما مسلمانان براي زندگي آميخته با زهد و سادگي است، آن پيامبر گرامي در تمامي جنبه ها چه در پوشش و چه در غذا و مسکن، اسوه اي کامل و تمام عيار هستند که بايد تمامي نسلهاي مسلمان به ايشان تأسي کنند و در طريقي که با نور وصاياي ارزشمند آن حضرت روشن شده است، گام بردارند تا همواره آماده براي برخورد با حوادث مختلف حيات خويش بوده، براي تحمل هر مصيبتي که در زندگي پيش ميآيد، بالاترين توانايي را داشته باشند

عادی سازی منکرات: “قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ…”(اعراف\33) (اي پيامبر)بگو: خداوند كارهاي زشت و نابهنجار (مانند زنا و شراب خواري و …) را خواه آشكارا انجام پذيرد يا پنهان حرام گردانيده است…

اوایل که تازه این کانالهای سکولار آغاز به کار کردند مردم بی نهایت شاکی بودند چون هنوز تحمل این برنامه ها برایشان سخت بود و نمیتوانستند قبول کنند خانواده یشان به تماشای این صحنه های زشت بنشینند اما با گذشت زمان از حساسیت ها کاسته شد و چه بسا خانواده هایی که دست جمعی به تماشای این برنامه های مبتذل می نشینند و این دقیقا هدفی بود که دشمن دنبال می کرد یعنی حساسیت زدایی تدریجی.

بدن انسان نسبت به بوی بد حساسیت دارد اما اگر مدت زمانی در معرض آن بو قرار گیرد به آن عادت میکند و دیگر آن را احساس نمیکند داستان مردم ما نیز همین است برای مدت زیادی به تماشای این برنامه ها نشسته اند و اکنون  متاسفانه زیادند کسانیکه برایشان مهم نیست ناموسشان چگونه لباس میپوشد با چه کسانی نشست و برخاست دارد چه موقع میرود و چه موقع می آید.از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت است “إِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ، وَإِنَّ الْبَذَاءَ مِنَ النِّفَاقِ”. همانا غیرت از ایمان است و بی غیرتی از نفاق است. همچنین خیانت کردن به همسر و زیر پا گذاشتن قانون ازدواج و افزایش آمار طلاق یکی از دلایلش همین برنامه ها میباشد.

دین را خرافاتی نشان دادن: در این برنامه ها دین رسم و رسومی است برای مراسم تدفین و خاکسپاری و  همراه با یکسری اعمال خرافه نشان داده میشود و افراد پایبند به اصول شرعی را افرادی خرافاتی نشان میدهند العیاذ باالله.حال آنکه دین داری یک امر فطری است و دین در کل زندگی انسان مومن  و در رفتار و گفتار و پندارش تاثیر میگذارد.

پس ای برادر و خواهر مسلمان به راه حقیقی زندگی و سنت پیغمبر صلی الله علیه و سلم و صحابه و سلف صالح امت برگردید و فریب این شیطان پرستان را نخورید.در راه الله به جهاد برخیزید و با هر وسیله ای بر آنان بتازید که همانا بیشترین ترس آمریکا و هم پیمانانش از بیدارشدن جوانان مسلمان و امت اسلامی است.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

ارتباط دین گریزی و نماز نخواندن بعضی از جوانان سنی و شیعه با حکومت ایران

ارتباط دین گریزی و نماز نخواندن بعضی از جوانان سنی و شیعه با حکومت ایران

کاتب: محمد اسامه

عده ای سعی دارند حتی دیر بیدار شدن و دیر دستشویی رفتنشان را نیز بندازند گردن حکومت ایران  و بقیه هم از او به عنوان یک منتقد حکومتی یاد کنند و…

بدون شک اهل سنت ایران همچون سایر مسلمین دارای حقوق خاص خود است و در کنار این اهل سنت ایران دارای علمای حق گوی و حق طلبی است که حکیمانه اگر درخواستی داشته باشند هم بر زبان جاری می کنند و هم عملاً در پی تحقق آن بر می خیزند.

 دین گریزی مسلمین در ایران هم تماماً ریشه در عقاید سکولاریستی و  احزاب سکولاریستی و بخصوص فرهنگ سکولار پهلوی دارد که هنوز ما از آلودگی های پس مانده های رژیم سابق در خانواده های خود رنج می بریم .

همیین سکولاریستها و گروه منافقین آشکارا فرا افکنی می کنند و دین گریزی عده ای از دارودسته ی منافقین و مسلمین فریب خورده را به جاهائی ربط می دهید که بی ربط است .

دارالاسلام ایران با تمام نارسائی هائی که در پاره ای از مسائل اجرائی دارد هیچ اهل سنتی را مجبور نکرده که نماز نخواند یا روزه نگیرد یا به خدا توهین کند و … اما مریدان احزاب سکولار و فریب خوردگان احزاب سکولار غربی به میل و اراده ی خود و آگاهانه مرتکب این جرمها و انحرافات و آلودگی ها شده اند .

همه ی زمینه ها برای نماز خواندن و روزه گرفتن و سایر عبادتها برای مذاهب 4گانه ی اهل سنت به همراه زیدی ها و جعفری ها آزاد است، آنچه مانع انجام این عبادتها شده است عقاید آلوده ی سکولاریستی و به دنبال آن هوای نفسانی خود اشخاص است .

پاسخی مختصر به توهمات مهیم سرخوش بلوچ در مورد ‎جمهوری اسلامی ایران

پاسخی مختصر به توهمات مهیم سرخوش بلوچ در مورد ‎جمهوری اسلامی ایران

کاتب: بالاچ عُمَرزهی

مهیم سرخوش جزو همان فسیلهای تاریخ گذشته ی اپوزیسیون خارج نشین ایران است که به قول شهرام همایون خطاب به ربع پهلوی و سایر اپوزیسیون؛ ” نیم قرن گذشته، نه رهبری، نه سازمانی، نه هیچ چیز قابل دفاع! همه‌تون نوکر آمریکا و اسرائیلین”.

همه می دانیم که رژیم سکولار پهلوی حاکمیتی دست نشانده بود که هیچ اختیاری از خود نداشت. در شهریور ۱۳۲۰ رضاخان توسط انگلیس عزل شد و از ایران بیرونش کردند و محمدرضا را با قرار تسلیم محض در مقابل انگلیسی‌ها بر سر کار آوردند.

فردوست در خاطرات خود گفته است: «به طور اجمال باید بگویم، افرادی که به صدارت می‌رسیدند، وابستگان انگلیس بودند… رفتار ارنست پرون با محمدرضا بی‌پروا و بسیار زننده شده بود. گاه با همین صراحت به محمدرضا می‌گفت که ارزش نداری من با تو صحبت کنم.»

حالا مهیم سرخوش مسئول گروه مجازی “بلوچستانء راجی تپاکی” مشخص نیست چی زده و با چه سرخوش شده که یک ابزار و دست نشانده را با حاکمیت مستقل و قدرت برتر منطقه مقایسه می کند.

‎انقلاب اسلامی و مردمی 1357 ثمره ی چند دهه قیام مردم ایران بر علیه دست نشانده ها بود که از کنترل و مدیریت اربابان پهلوهای خارج بود و تمام محاسبات ژئوپلیتیک آنها را به هم زد.

ایران در این چند دهه نه تنها در برابر غرب سکولار قرار گرفته بلکه مزدوران دست نشانده ی عرب و عجم آنرا نیز به هراس انداخته است . آیا کسی از مزدور بودن آل سعود به عنوان گاو شیرده آمریکا و غرب بی خبر است؟ یا از میزان مزدور بودن صهیونیستهای عربی چون امارات متحده و بحرین و اردن و مصر و …؟

بدون اینکه ایریان کاری انجام دهد این مزدوران از همان ابتدا با پشتوانه ی صدام حسین سکولار جنگ بر علیه دارالاسلام ایران را شروع کردند. برخلاف توهمات سرخوش، در کنار شوروی و آمریکا و غرب، این مزدوران بودند که با پول و اسلحه و حتی نیرو، صدام حسین را بر علیه ایران تحریک و تقویت کردند تا زمانی که فهمیدند که نقشه ی آنها در نابودی انقلاب بی تاثر شده آنوقت دست به دامان سازش و صلح و … افتادند.

‎نکته ی دیگر اینکه امارات متحده و عربستان و بحرین اسلحه هایی که از غرب و شرق خریده اند را در کجا به کار برده اند؟  تماما بر علیه اهل سنتی که بر علیه اشغالگران آمریکا و ناتو در حال جهاد بوده و هستند. اگه چند سال گذشته ی عراق و سوریه و افغانستان را فراموش کرده اید مگر همین الان سومالی و مالی و سودان و حتی غزه را نمی بینید؟  

بر خلاف توهمات سرخوش، حتی غربی ها می دانند که شکل گیری پیمان ابراهیم توسط صهیونیستهای عرب ربطی به ایران ندارد بلکه خیانتی آشکار است به آرمان فلسطین و به رسمیت شناختن اسرائیل در سرزمینهای اشغالی فلسطین.

سرخوش مشارکت پائین در انتخابات ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ دلیلی بر ضعف دارالاسلام ایران میداند در حالی که در دموکراسی ترین کشورهای اسکاندیناوی که سرخوش برای چنین حاکمیتهایی تبلیغ می کند گاه آمار مشارکت مردم بسیار پائینتر از ایران بوده است و این نشانه ی آزادی انتخابات در چنین کشورهائی است و گرنه به شیوه های مختلف ثبت آراء 98درصد به بالا چون انتخابات سکولارهایی مثل بشار اسد و صدام حسین و قذافی و… کار سختی نیست.

البته سرخوش یهو سرخوشی از سرش می پرد و در نهایت می گوید: نبود اپوزیسیون متحد و پیچیدگی‌های منطقه‌ای می‌تواند فرآیند سقوط را طولانی‌تر و پرهزینه‌تر سازد”۰

این نبود اپوزیسیون متحد نیست که باعث روزبه روز قدرتمند تر شدن ایران شده،هیچ کشوری اپوزیسیونی قوی مثل اتحاد گروه رجوی و کومله ها و دمکراتها و راه گارگر و چریکهای فدائی خلق و… نداشت که از پشتوانه ی صدام حسین و تمام جهان غرب برخوردار بودند اما همه نابود شدند چون حتی اربابان آنها نیز می دانستند که با چه قدرتی طرفند که به مثل سگهای ولگرد و فسیل شده رهایشان کرده اند.

کتمان حقیقت و تلبيس از صفات مشترک گروههای مسلح و غیر مسلح اهل بغی بلوچ

کتمان حقیقت و تلبيس از صفات مشترک گروههای مسلح و غیر مسلح اهل بغی بلوچ

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

اکثر اوقات زمانی که متنی را در رسانه های مجازی گروههای مسلح و غیر مسلح مخالف دارالاسلام ایران می بینیم به سادگی می توانیم ییا در منهج اهل سنت و جماعت یا در واقعیت موجودی که می بینیم کتمان حقیقت و تلبیس را ببینیم.

این دو صفت بین عهدشکنان مشترک است. کسانی که باید اهل جماعت دارالاسلام ایران می ماندند و در غیر معصیت الله اطاعت خود را به حاکمیت بر دارالاسلام می دادند اما بر خلاف منهج اهل سنت و جماعت عهد شکنی کردند و اهل بغی شدند و حتی به «قتال الفتنه» مشغول شدند.

این دو صفت  “کتمان حقیقت” و “تلبيس” باعث بروز صفات دیگری در آنان می گردد و همه این خسارتها نتیجه ی عهد شکنی است صفات مازاد بر تلبیس و کتمان حقیقت در عهد شکن عبارت است از جهل در احکام شرعی” و “تندی خطاب و بیان” و “تقوای کم” و “سوء ظن به مسلمين ” و …!!

یک گناه ممکن است چندین گناه و نتیجه ی زشت و وخیم دیگر در پی داشته باشد و بلکه ممکن است صاحبش را به کفر و خروج از دین حنیف اسلام بکشد، الله رحمت کند سلف بزرگوار ما را که همیشه می گفتند: «المعاصي بريد الكفر» گناهان راهی هستند به سوی کفر !!

لذا میبینی عهد شکن اگر توبه نکند چاره ای ندارد مگر اینکه عهد شکنی خود را با «دروغ» توجیه کند و با این کار دچار سه گناه می گردد؛

الف: تمادی و پایبندی بر عهدشکنی

ب: توجیه گناه و به تاخیر انداختن توبه علما گفته اند؛ به تاخیر انداختن تو به خود یک گناه مستقل است!!

ج: دروغ!

آیا کسی که عهدش را با دارالاسلام  شکسته است و در پناه حکومت دست نشانده ی پاکستان و کشورهای دارالحرب اروپا و آمریکا و غیره ساکن است و با تفرقه و جهل خود شاد و مسرور شده از فعل خود خجالت نمیکشد؟؟؟ باید خجالت بکشد

از اینکه با عهد شکنی خود دشمنان دین و ملت را خشنود کرده است

آیا وقت آن نرسیده است که به رشد و عقل و تواضع و عهد و پیمان خودبرگشته و برادران خود را شاد و آمریکا و صهیونیستها و اتحادیه اروپا و سایر کفار و دست نشاندگان عرب و عجم را محزون سازد و به میثاقی که در زمینه ی اهل جماعت شدن با حاکمیت خود خود بسته بود عمل کند ؟؟

 والحمد لله أولا وأخرا.

حکومت جولانی در سوریه در برابر توهین کننده های به الله و رسول چکار کرد؟

حکومت جولانی در سوریه در برابر توهین کننده های به الله و رسول چکار کرد؟

نویسنده: نذیر احمد بارکزایى

چرا حاکمیت جولانی را آوردیم؟ چون گروههای مسلح جیش العدل و انصار الفرقان و… زمانی بلندگوهای گروه جولانی بودند اما هم اکنون سکوت کرده اند.

چرا سکوت کرده اند؟ چون برای همه روشن شده که جولانی دست نشانده ی آمریکا و ناتو و حافظ منافع آنها و سپری برای اسرائیل شده است.

بخشی از پیروان عقیده ی دروزی در سوریه که از حکمت الهجری اطاعت می کردند چند روز پیش دست به اسلحه برده اند. به خاطر چه؟ چون یکیی از آنها به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم توهین کرده و حاضر نیستند آنرا مجازات کنند.

بدون شک این مسئله ای بسیار مهمی است، زیرا اندازه‌ی ایمان هر شخص مسلمانی در میزان محبتشان به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم معلوم می‌شود.

 بسیاری از افراد را شما خواهید دید که اگر منافع، خانواده، مال و فرزند شان در خطر باشد و یا کسی به ناموس شان به چشم بد نگاه کند، پس به مانند شیر غرش خواهد کرد، هیچ نوع صبر و تحملی نخواهد داشت و تمام توان و طاقت خود را برای انتقام گرفتن به کار می‌اندازد، از جان خود گذشته و دیگری را هم می‌کشد، ولی به عقب نمی‌رود؛ اما اگر سخن در مورد دفاع از دین، و دفاع از عزت و ناموس رسول الله صلی الله علیه وسلم به میان بیاید، سپس برای عقب رفتن در جستجوی عذرها و بهانه ها می‌شود.

البته انسان باید بداند که یک بنده زمانی مؤمن می شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش نسبت به خود، فرزند، پدر و همه مردم محبوبتر گردد.

در حکومت جولانی کسانی چون الشیخ ابوشعیب المصری و الجبلاوی و… هستند که صرفا به خاطر نقد بر مسئولین حکومتی جولانی زندانی شده اند اما جولانی به سادگی از کنار توهین به الله و رسولش گذشت. چرا؟

چون توهین کننده از دروزیی های متحد با اسرائیل بود.  به همین سادگی.

جولانی به خاطر حاکمیت نه تنها دینش را فروخت بلکه عزت و شرافتش را به همراه خاکش به دشمنان واگذار کرده و هم اکنون صهیونیستهای وحشی بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده اند و جولانی تنها تماشاچی است اما در عوض رهبران جهاد اسلامی و حتی کسی چون ابوعبدالرحمن الشامی الغزی را دستگیر می کند که برای مردم گرسنه ی غزه کمکهای مالی جمع می کرد.

جولانی خائن و مزدور، آینده ی گروههایی چون جیش العدل بلوچ است.

ارباب همه یکی است و شعارهای همه هم یکی است.

پـہــرے داری والـی رات ایک ہـزار دن کے روزوں اور رات کے قیـــام سے افضــــل

پـہــرے داری والـی رات ایک ہـزار دن کے روزوں اور رات کے قیـــام سے افضــــل

اس بارے میں پیچهے حضرت ابوہریره رضی اللہ عنہ کا فرمان نقل کیا جاچکا ہے.

حضرت عثمان رضی اللہ عنہ بیان فرماتے ہیں کہ رسول اللہ صلی اللہ علیہ وسلم نے ارشاد فرمایا:

الله (تعالی) کے راستے میں ایک رات[مجاہدین کی] پہرے داری،اون ہزار راتوں سے افضل ہے جن میں قیام کیا جاۓ اور دن کو روزے رکهے جائیں.<المستدرک>

ارطاۃ بن منذر رحمة اللہ عليہ فرماتے ہیں کہ [ایک بار] حضرت عمر رضی اللہ عنہ نے اپنے ہمنشینوں سے پوچها: لوگوں میں سب سے زیاده اجر والا کون ہے؟ آپ کے ہمنشین روزے ، نماز کا تذکره کرنے لگے اور کہنے لگے کہ امیرالمؤمنین[سب سے زیاده اجر والے ہیں] اور ان کے بعد فلاں فلاں.

حضرت عمر رضی اللہ عنہ نے فرمایا: میں تمہیں بتاتا ہوں کہ لوگوں میں اجر کے اعتبار سے ان سب سے جن کا تم نے تذکره کیا ہے اور خود امیرالمؤمنین سے بڑھ کر کون شخص ہے. یہ ایک چهوٹا سا شخص ہے جو اپنے گهوڑے کی لگام پکڑ کر ملک_شام میں مسلمانوں کی پہرے داری کررہا ہے، وه نہیں جانتا کہ کوئی درنده اوسے پهاڑ کهاۓ گا یا کوئی زہریلا جانور اوسے ڈس لےگا، یا دشمن اوس پر چها جاۓ گا. یہ شخص امیرالمؤمنین سے اور اون تمام لوگوں سے جن کا تم نے تذکره کیا ہے، اجر میں بڑھ کر ہے.

<تاریخ مدینہ دمشق لابن عساکر>

﴿📚فضـــائلِ جہـــاد📚 صفحہ٣٠٤ ﴾

مسیر کلی گوئی های مولوی عبدالحمید در مورد تغییر قانون اساسی ایران

مسیر کلی گوئی های مولوی عبدالحمید در مورد تغییر قانون اساسی ایران

ترجمه: مُلا نور احمد (کوټه)

بسم الله الرحمن الرحيم، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين و الصّلاةُ و السّلامُ علی سیّدنا محمّدٍ و آله و صَحبِهِ و مَن تَبَعَهُم بِإحسانٍ إلى يومِ الدين

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

الله جل جلاله در آیه 54 سوره ی اعراف می فرماید: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ  (اعراف/54) آگاه باشید که (همچنانکه) خلق کردن خاص خداست، حکم و قانون هم خاص الله است.

 زمانی که نهادهای بین المللی سکولاریستی غرب به اجرای حکم شریعت در امارت اسلامی افغانستان اعتراض کردند، مولوی هبه الله امیر امارت اسلامی افغانستان در خطبه های نماز عید فطر امسال به نکته ی مهمی اشاره کرد و گفت: «افغانستان نیازی به قوانین غربی ندارد و تا زمانی که قوانین شریعت اجرا شوند، دموکراسی مرده است.»

دموکراسی یعنی اجرایی قوانین ساخته شده توسط مردم بر مردم به جای اجرای قوانین شریعت الله بر مردم، به همین دلیل در دموکراسی بسیاری از قوانین متغیر و تابع خواست و هوای نفس مردم هستند یعنی مثلا  ممکن است زمانی مردم تصمیم بگیرند شراب را ممنوع کنند اما بعد از مدتی دوباره آنرا آزاد کنند. در اینجا هوا و هوس و رای اکثریت حاکم است نه حکم الله، اما در شریعت اسلام قوانینی که اسکلت جامعه را تشکیل می دهند ثابت هستند و تنها در قوانین عرفی موافق با شریعت یا اجتهادات روز بشری از منابع شرعی تغییر و تحول وجود دارد و تابع نیاز روز مردم هستند.

مولوی عبدالحمید امام‌جمعه اهل سنت مسجد مکی زاهدان در مراسم نماز جمعه  12 اردیبهشت 1404 زاهدان گفت: «در گذشته هم گفته شده که بسیاری از بندهای قانون اساسی کشور مشکل دارند. اکثر کسانی که این قانون را تدوین کرده‌اند وفات کرده و به جهان دیگری رفته‌اند و اکنون نسل جدید با نیازهای جدید به دنیا آمده است. لذا بندهای زیادی از این قانون اساسی جواب نداده‌اند و سبب نارضایتی ملت هم شده‌اند. اگر در قانون اساسی تجدیدنظر می‌شد و از نگاه مردم و کارشناسان و نخبگان می‌گذشت، رضایت ملت حاصل می‌شد.»

مولوی عبدالحمید این سخنان را همزمان با جریان به وجود آمده توسط غربی های سکولار بر علیه قوانین شریعت الله بیان می کند، به همین دلیل روشن نمی کند که مثلاْ این مخالفین بندهای قانون اساسی چه کسانی هستند؟ و مخالف کدام اصل یا بند قانون اساسی در کشور هستند؟

بدون شک بندهایی از قانون اساسی ایران با مذاهب اهل سنت و جماعت سازگار نیستند و این امری طبیعی است همچنانکه بسیاری از قوانین اجرایی امارت اسلامی افغانستان با مذهب تشیع سازگار نیست، با این وجود مولوی عبدالحمید باید دست از کلی گویی و سخنان رسانه ای پسند همسو با غربی ها بردارد و تعیین کند آیا از زبان اهل سنت و جماعت صحبت می کند یا بلندگوی جبهه ی مخالفین ایران شده است که از اساس با نظام اسلامی بر اساس هر مذهب اسلامی مخالف هستند؟

اگر از زبان اهل سنت و جماعت صحبت می کند نشان دهد اهل سنت و جماعت خواستار تغییر در کدام بندهای قانون اساسی است؟ چون ما همه شاهد هستیم که در ایران چه کسانی مخالف قانون اساسی بودند و به خیابانها ریختند!

اینهایی که به خیابانها ریختند سکولارهایی بودند که دموکراسی را می خواستند و با تمام قوانین شریعت الله مخالف هستند چه بر اساس فقه شیعه باشد یا بر اساس فقه 4مذهب اهل سنت و جماعت.

به عنوان مثال مخالفت این سکولارها با اصل حجاب بود و آزادی به سبک غربی ها را برای زن و جامعه می خواستند، چنین خواسته هایی نزد تمام مذاهب اسلامی مردود است.

اهل سنت و جماعت بر اساس فقه خودش می تواند خواسته های خود را واضح و روشن بیان کند و جهت تطبیق قوانین شریعت الله در مناطق سنی نشین ایران تلاش کند، اما شایسته نیست مولوی عبدالحمید از منبر اهل سنت و جماعت بلند گوی کسانی باشد که با اصل قوانین شریعت الله و حاکمیت اسلامی مخالف هستند و اهل سنت و جماعت را در جبهه ی دموکراسی خواهان قرار دهد.  

مولوی هبه الله در همین خطبه ی عیدفطر 1404 در برابر انتقادات جهانی نسبت به اجرای شریعت می گوید: «غرب نمی‌خواهد حدود اسلامی در افغانستان اجرا شود، اما ما از اصول خود عقب‌نشینی نخواهیم کرد.» و دیروز و در سمینار یک‌روزه اصلاحی برای مسوولان ملکی و نظامی ولایت کابل نیز گفت: «در شریعت رضای الله متعال است و در برابر آن مراعات هیچ‌کس را نکنید … فریب تبلیغات دشمن را نخورید، زیراکه دشمن می‌خواهد با تبلیغات خود تفرقه و اختلاف ایجاد کند، بیست‌سال با دشمن جهاد کردید و اکنون نیز در برابر این تبلیغات مقابله کنید.»

سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلّاَ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

مادر صلاح الدین و خالد شو تا صلاح الدین ها و خالدها دوباره زنده شوند

مادر صلاح الدین و خالد شو تا صلاح الدین ها و خالدها دوباره زنده شوند

به قلم: ماهدیم بلوچ

همه زورگوئی های آمریکا و اسرائیل وحشی در حق مسلمین را می بینیم و دراین زمانیکه قرار گرفتیم کفار بدترین جنایات را درحق مسلمین انجام می دهند. چرا میدانی جواب چیه؟

اولش این است که مسلمین متفرق هستند و با هم متحد نمی شوند و بعد شروع به پرورش نسلی بر اساس نسل صحابه و بزرگان نمی کنند

همه داد وبیداد مینماییم آه صلاح الدین کجایی؟ معتصم کجایی؟ خالد کجایی؟

ما چرا نمیگوییم که خود کجاییم؟

آیا ما همانند مادر صلاح الدین ایوبی هستیم؟

آیا رفتار مان آداب مان گفتار، کردار، عمل مان شبیه مادر خالد بن ولید،  محمد بن قاسم و…  است؟

ای خواهرانم به هوش بیایید فکر های تانرا درکار بیندازید..

این ضعف وسستی امت از نسل قبل ما بوجود آمده..

باید چنان باذوق وعلاقه با ایمان وعقیده ی راسخ ومستحکم ترمیم اش نماییم که کفار با دیدن فرزندان ما شجاعت ومردانگی صلاح الدین را فراموش کنند.

با دیدن نسل آینده چنان لرزه به اندامش بیفتد که از هیبت زمین بخورد ونتوانند سر بلند نمایند.

صلاح الدین های زیادی میتونی تربیت کنی.

خالد های زیادی میتونی به جهان غریب شده ی اسلام هدیه کنی.

اما به یک شرط.

که اول خودت مانند مادر صلاح الدین گردی..

که هنگام شیر دادن فرزندت قرآن به دستت باشد.

هنگام خوابش تاریخ اسلام وجهاد را برایش تعریف کنی نه داستان های شاهدخت وشهزاده، دیو وپری،

هرگاه ضعف های وجود خودرا ازبین ببرید بی گمان هزاران صلاح الدین وفاتحان قدس در آغوشت بزرگ میشود.

اگر فرزندانمان را اینگونه تربیت نکنیم دیگران نابودشان می کنند قبل از اینکه برای حتی خود ما سودی داشته باشند چه رسد به دیگران و جهان اسلام.

شبهه سکولاریستها: چگونه پیامبرتان را دوست دارید، درحالیکه او را ندیده‌اید؟

شبهه سکولاریستها: چگونه پیامبرتان را دوست دارید، درحالیکه او را ندیده‌اید؟

کاتب: مولوی سید محمد رخشانی بادینی

سکولاریستهای مناطق مسلمان نشین چون اهل تفکر نیستند و تماماً مصرف کننده تفکرات کفار سکولار غربی و فضای مجازی هستند معمولا چیزهایی می گویند که یک سکولار اهل فکر غربی از گفتن آن شرم دارد از بس سبکسرانه و تهی است.

اینها از الله یا پیامبر صلی الله علیه وسلم یا حتی از اصحاب و بزرگان صالح ما در گذشته به نحوی گریزانند که این دین را در برابر توهمات آنها به ما ارائه داده و رسانده اند به همین دلیل جهت فاصله انداختن از این موارد گاه دست به توهمات عجیب و غریبی در قالب روغنفکری (خود روشنفکر بینی جاهلانه) می زنند که یکی از آنها ایجاد شبهه در زمینه ی محبت به این موارد و موارد مشابه از سوی مومنین است .

در توضیح باید به صورت مختصر گفت که محبت، مشروط به دیدن نیست بلکه مشروط به شناخت است. برای همین است که انسان دوستان قدیمی را بیشتر دوست دارد و محبتش نسبت به همسر پس از ازدواج -مادامی که با ضد اسباب آن همراه نگردد- بیشتر می‌شود؛ زیرا محبت بر شناخت بنا می‌شود و هرچه شناخت، ما را به خوبی‌ها برساند، محبت نیز به موازات آن فزونی می‌یابد.

 پیامبرمان صلی الله علیه وسلم را بیشتر از هر کسی دوست داریم و اینکه ایشان را با چشم سر ندیده باشیم ضرری نمی‌زند، زیرا سیره‌ی ایشان را خوانده‌ایم و صفاتشان را شناخته‌ایم و بگذار مثال واضح‌تری برایت بیاورم: آیا نمی‌بینی که ما الله را دوست داریم، درحالیکه او را در دنیا ندیده‌ایم و نمی‌بینیم؟

ما الله را با اسماء و صفاتش شناخته‌ایم و این شناخت ما را به محبتش رسانده، و محبت نیز ما را مشتاق دیدن می‌کند؛ پس دیدار شرط محبت نیست، ولی محبت انگیزه‌ی دیدن را به وجود می‌آورد؛ در نتیجه مشتاق دیدن الله متعال و پیامبرش صلی الله علیه وسلم هستیم.

اگر امثال مولوی نقشبندی و رهبران گروههای جیش العدل و انصارالفرقان و… را دیوانه بنامیم حق داریم

اگر امثال مولوی نقشبندی و رهبران گروههای جیش العدل و انصارالفرقان و… را دیوانه بنامیم حق داریم

کاتب: عبدالرحمن براهویی

همه ی ما می دانیم که بسیاری از مولوی ها تمام تحصیلات آنها در روخوانی قرآن و صرف و نحو و بلاغه و فقه شخصی است، اما در تمام مسائل خود را صاحب رای دانسته و با سوء استفاده از جهالت مخاطبین خود سخنانی می گویند که در تخصص آنها نیست.

به همین شکل سکولارها نیز ممکن است در مهندسی یا حتی پزشکی یا فلسفه و سایر علوم سکولاریستی آگاهی هایی داشته باشند اما در مسائل متعلق به شریعت اسلام کاملاْ جاهل و نفهم هستند، با این وجود از مغز تهی خود چیزهایی در مورد اسلامی می گویند که کاملا از واقعیت به دور است و عین جهالت و سبکسری آنها را می رساند.

با دور ریختن سکولارها در مورد مسلمین باید گفته شود که بعضی از گذشتگان صالح ما گفته اند: هرکس در هر چیزی که ازش پرسیده شد فتوا داد، دیوانه است!

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله علیرغم عظمت علمی و تخصصش در فنون مختلف، در بعضی مسائل فتوا نداد و توقف کرد!

ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش آورده: «شیخ ما حافظ أبو عبد الله ذهبی حکایت کرد که مسئله‌ای را بر شیخ و امام، تقی الدین ابن تیمیه رحمه الله عرضه کرد، و ایشان آن را مشکل یافت و در آن توقف فرمود!!»[1]

و مثل این در زمانه‌ی ما اندکه، چون حتی عوام هم چیزی به اسم توقف نمی‌شناسند!

به همین دلیل امثال مولوی نقشبندی در همه چیز خود را صاحب رای می دانند و چیزی به نام توقف نمی شناسند بخصوص اگر در اموری باشد که سروصدای بیشتی در میان مردم جاهل به شریعت به وجود بیاورد و افراد بیشتری را دور آنها جمع کند.

مصیبت این دسته از دیوانه ها زمانی بیشتر می شود که اقدامات آنها تبدیل به فتنه ای شود که طی آن مردم متفرق شده و یا دست به اغتشاش و حتی عده ای دست به جنگ مسلحانه بزنند که طی آن خونهای عده یا از مردم در «قتال الفتنه» ریخته می شود کاری که امثال جیش العدل و انصارالفرقان و سایر گروهکهای مسلح در آن افتاده اند.

اینها چه مسلحش چه غیر مسلحش نزد گذشتگان صالح ما حکم دیوانه ها را دارند.


[1]  تفسير ابن كثير، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 2، ص 220