
آنهایی که می خواستند از اتفاق بندر کلاهی میناب فاجعه ی مسجدی مکی دیگری بسازند
کاتب: نذیر احمد بارکزایى
فاجعه ی خروش جوانان نماز خوان در جمعه ی خونین مسجدی مکی زاهدان و پس لرزه های آن در ایرانشهر و… ثمره ی تحریکات امثال مولوی نقشبندی بود که با دعوت مردم به «التحریش»(تحریک مکارانه ی به شر) برگی خونین را در تاریخ مردم بلوچ رقم زدند.
در اتفاق بندی کلاهی هم باز دستهایی درکار بودند که همین فاجعه را تکرار کنند.
شما فقط کافی است تصور کنید که مولوی زبیر حسینپورخطیب جمعه گُشت- از توابع شهرستان سراوان- در مورد این اتفاق می گوید: براساس قانون کشور، تعرض به اهلسنت جایز نیست.
یعنی واقعا این مولوی کلمه کم داشت که چنین سخن بی ربطی رو گفت یا دنبال چیز دیگری بود؟
یعنی برخورد صحیح یا غلط با یک مرکز قاچاق سوخت را فورا مذهبی می کند و حاکمیت را در برابر اهل سنت قرار می دهد، آیا اگرمردم شیعه ی بندر عباس و آذربایجان و کرمانشاه و خوزستان و ایلام و بوشهر و … هم در هنگام برخورد حاکمیت با کسانی که دچار قاچاق کلا می شوند همین نگرش را داشته باشند چه اتفاقی می افتد.
مولوی گرامی، این مساله ربطی به اهل سنت و شیعه و علی اللهی و … ندارد.
درکنار جنگ روانی این مولوی ها، دیدیم که روز شنبه 27 اردیبهشت 1404ش گروهی سکولار و قومیت گرا تحت نام «BNA» در چارچوب “عملیات کلاهی” در روستای سایگان دهستان دامن به سایت شرکت “نصر”، یورش بردند و کلیه ماشینآلات سنگین (۴۰ دستگاه کمپرسی و سایر ماشینآلات سنگین)، تأسیسات و تجهیزات موجود این شرکت را به آتش کشیده و نابود کردند.
در حال حاضر، این شرکت مسئول اجرای پروژه احداث راهآهن از چابهار به سایر مناطق ایران است.
آیا این خیانت به مردم بلوچ و مانع توسعه یافتگی و خدمت رسانی به مردم منطقه نیست؟
این حماقت را با چه کلماتی توجیه می کنند؟
مولوی های گنده گویی که تنها محبوبیت رسانه ای را می خواهند و آینده ی سخنان خود را نمی بینند در کنار این سکولارهای قومیت گرا دو مصیبت کنونی جامعه ی اهل سنت بلوچستان شده اند و هر کدام به سبک خودشان به جامعه و مردم اهل سنت بلوچ صدمه می زنند.
این دو بال فتنه قصد داشتند اتفاق بندر کلاهی را تبدیل به فاجعه ای دیگر همچون فاجعه جمعه خونین مسجد مکی زاهدان کنند که موفق نشدند.