آنهایی که می خواستند از اتفاق بندر کلاهی میناب فاجعه ی مسجدی مکی دیگری بسازند

آنهایی که می خواستند از اتفاق بندر کلاهی میناب فاجعه ی مسجدی مکی دیگری بسازند

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

فاجعه ی خروش جوانان نماز خوان در جمعه ی خونین مسجدی مکی زاهدان و پس لرزه های آن در ایرانشهر و… ثمره ی تحریکات امثال مولوی نقشبندی بود که با دعوت مردم به «التحریش»(تحریک مکارانه ی به شر) برگی خونین را در تاریخ مردم بلوچ رقم زدند.

در اتفاق بندی کلاهی هم باز دستهایی درکار بودند که همین فاجعه را تکرار کنند.

شما فقط کافی است تصور کنید که مولوی زبیر حسین‌پورخطیب جمعه گُشت- از توابع شهرستان سراوان-  در مورد این اتفاق می گوید: براساس قانون کشور، تعرض به اهل‌سنت جایز نیست.

یعنی واقعا این مولوی کلمه کم داشت که چنین سخن بی ربطی رو گفت یا دنبال چیز دیگری بود؟

یعنی برخورد صحیح یا غلط با یک مرکز قاچاق سوخت را فورا مذهبی می کند و حاکمیت را در برابر اهل سنت قرار می دهد، آیا اگرمردم شیعه ی بندر عباس و آذربایجان و کرمانشاه و خوزستان و ایلام و بوشهر و … هم در هنگام برخورد حاکمیت با کسانی که دچار قاچاق کلا می شوند همین نگرش را داشته باشند چه اتفاقی می افتد.

مولوی گرامی، این مساله ربطی به اهل سنت و شیعه و علی اللهی و … ندارد.

درکنار جنگ روانی این مولوی ها، دیدیم که روز شنبه 27 اردیبهشت 1404ش گروهی سکولار و قومیت گرا تحت نام «BNA» در چارچوب “عملیات کلاهی” در روستای سایگان دهستان دامن به سایت شرکت “نصر”، یورش بردند و کلیه ماشین‌آلات سنگین (۴۰ دستگاه کمپرسی و سایر ماشین‌آلات سنگین)، تأسیسات و تجهیزات موجود این شرکت را به آتش کشیده و نابود کردند.

در حال حاضر، این شرکت مسئول اجرای پروژه احداث راه‌آهن از چابهار به سایر مناطق ایران است.

آیا این خیانت به مردم بلوچ و مانع توسعه یافتگی و خدمت رسانی به مردم منطقه نیست؟

این حماقت را با چه کلماتی توجیه می کنند؟

مولوی های گنده گویی که تنها محبوبیت رسانه ای را می خواهند و آینده ی سخنان خود را نمی بینند در کنار این سکولارهای قومیت گرا دو مصیبت کنونی جامعه ی اهل سنت بلوچستان شده اند و هر کدام به سبک خودشان به جامعه و مردم اهل سنت بلوچ صدمه می زنند.

این دو بال فتنه قصد داشتند اتفاق بندر کلاهی را تبدیل به فاجعه ای دیگر همچون فاجعه جمعه خونین مسجد مکی زاهدان کنند که موفق نشدند.

ای مناصرین جیش العدل از مثلث ترامپ- جولانی- بن سلمان در محافظت از اسرائیل عبرت بگیرید

ای مناصرین جیش العدل از مثلث ترامپ- جولانی- بن سلمان در محافظت از اسرائیل عبرت بگیرید

کاتب: محمد اسامه

جولانی کسی بود که از همان ابتدا اهداف خودش برای آینده ی سوریه را از طرفداران سوری و خارجی اش که تماماً دارای تفکرات نجدیت بودند مخفی کرد و پس از تحویل گرفتن دمشق بود که به تدریج اهداف و برنامه های خود را اعلام کرد.

جولانی از همان ابتدا از حاکمیت اسلام و تطبیق شریعت الله و آزادی قدس دم می زد و استشهادی ها را روانه عملیات می کرد اما پس از کسب قدرت در سوریه که اکثریت مطلق آنها اهل سنت هستند نه تنها حکومت اسلامی تشکیل نداد و نه تنها قوانین شریعت الله را اجرا نکرد و نه تنها کوچکترین کاری جهت حمایت از مردم غزه و فلسطین انجام نداد بلکه هم اکنون تبدیل به متحد آمریکا و ناتو و صهیونیستهای عرب چون آل سعود و امارات متحده عربی و… جهت محافظت از اسرائیل شده است.

جیش العدل و سایر گروههای مسلح اسلامگرای بلوچ جزو همانهایی بودند که از جولانی و بخصوص از نوچه اش مُلا عبدالرحمن فتاحی حمایت تبلیغی می کردند و مطالب آنها را نشر می دادند و…

فرق جیش العدل و انصار الفرقان و امثال نقشبندی و ترشابی و… با جولانی در این است که ایینها از همین ابتدا اعلام کرده اند که برای فدرالیسم در ایرانی واحد می جنگند و قطعا این ایران توهمی آنها نیز سکولار خواهد بود و اینها دنباله رو این حاکمیت.

پس فرقی بین آینده ی این گروهها با هم اکنون جولانی وجود ندارد.

اجازه ندهید طراحان این سناریو شما را همچون مجاهدین انصار و مهاجر سوریه در راه اهداف کثیف و مشخص خودشان خرج کنند.

سناریو یک سناریو است و نتیجه هم یک نتیجه.

آیا عبرت نمی گیرید؟

کتمان حقیقت و تلبيس از صفات مشترک گروههای مسلح و غیر مسلح اهل بغی بلوچ

کتمان حقیقت و تلبيس از صفات مشترک گروههای مسلح و غیر مسلح اهل بغی بلوچ

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

اکثر اوقات زمانی که متنی را در رسانه های مجازی گروههای مسلح و غیر مسلح مخالف دارالاسلام ایران می بینیم به سادگی می توانیم ییا در منهج اهل سنت و جماعت یا در واقعیت موجودی که می بینیم کتمان حقیقت و تلبیس را ببینیم.

این دو صفت بین عهدشکنان مشترک است. کسانی که باید اهل جماعت دارالاسلام ایران می ماندند و در غیر معصیت الله اطاعت خود را به حاکمیت بر دارالاسلام می دادند اما بر خلاف منهج اهل سنت و جماعت عهد شکنی کردند و اهل بغی شدند و حتی به «قتال الفتنه» مشغول شدند.

این دو صفت  “کتمان حقیقت” و “تلبيس” باعث بروز صفات دیگری در آنان می گردد و همه این خسارتها نتیجه ی عهد شکنی است صفات مازاد بر تلبیس و کتمان حقیقت در عهد شکن عبارت است از جهل در احکام شرعی” و “تندی خطاب و بیان” و “تقوای کم” و “سوء ظن به مسلمين ” و …!!

یک گناه ممکن است چندین گناه و نتیجه ی زشت و وخیم دیگر در پی داشته باشد و بلکه ممکن است صاحبش را به کفر و خروج از دین حنیف اسلام بکشد، الله رحمت کند سلف بزرگوار ما را که همیشه می گفتند: «المعاصي بريد الكفر» گناهان راهی هستند به سوی کفر !!

لذا میبینی عهد شکن اگر توبه نکند چاره ای ندارد مگر اینکه عهد شکنی خود را با «دروغ» توجیه کند و با این کار دچار سه گناه می گردد؛

الف: تمادی و پایبندی بر عهدشکنی

ب: توجیه گناه و به تاخیر انداختن توبه علما گفته اند؛ به تاخیر انداختن تو به خود یک گناه مستقل است!!

ج: دروغ!

آیا کسی که عهدش را با دارالاسلام  شکسته است و در پناه حکومت دست نشانده ی پاکستان و کشورهای دارالحرب اروپا و آمریکا و غیره ساکن است و با تفرقه و جهل خود شاد و مسرور شده از فعل خود خجالت نمیکشد؟؟؟ باید خجالت بکشد

از اینکه با عهد شکنی خود دشمنان دین و ملت را خشنود کرده است

آیا وقت آن نرسیده است که به رشد و عقل و تواضع و عهد و پیمان خودبرگشته و برادران خود را شاد و آمریکا و صهیونیستها و اتحادیه اروپا و سایر کفار و دست نشاندگان عرب و عجم را محزون سازد و به میثاقی که در زمینه ی اهل جماعت شدن با حاکمیت خود خود بسته بود عمل کند ؟؟

 والحمد لله أولا وأخرا.

حکومت جولانی در سوریه در برابر توهین کننده های به الله و رسول چکار کرد؟

حکومت جولانی در سوریه در برابر توهین کننده های به الله و رسول چکار کرد؟

نویسنده: نذیر احمد بارکزایى

چرا حاکمیت جولانی را آوردیم؟ چون گروههای مسلح جیش العدل و انصار الفرقان و… زمانی بلندگوهای گروه جولانی بودند اما هم اکنون سکوت کرده اند.

چرا سکوت کرده اند؟ چون برای همه روشن شده که جولانی دست نشانده ی آمریکا و ناتو و حافظ منافع آنها و سپری برای اسرائیل شده است.

بخشی از پیروان عقیده ی دروزی در سوریه که از حکمت الهجری اطاعت می کردند چند روز پیش دست به اسلحه برده اند. به خاطر چه؟ چون یکیی از آنها به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم توهین کرده و حاضر نیستند آنرا مجازات کنند.

بدون شک این مسئله ای بسیار مهمی است، زیرا اندازه‌ی ایمان هر شخص مسلمانی در میزان محبتشان به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم معلوم می‌شود.

 بسیاری از افراد را شما خواهید دید که اگر منافع، خانواده، مال و فرزند شان در خطر باشد و یا کسی به ناموس شان به چشم بد نگاه کند، پس به مانند شیر غرش خواهد کرد، هیچ نوع صبر و تحملی نخواهد داشت و تمام توان و طاقت خود را برای انتقام گرفتن به کار می‌اندازد، از جان خود گذشته و دیگری را هم می‌کشد، ولی به عقب نمی‌رود؛ اما اگر سخن در مورد دفاع از دین، و دفاع از عزت و ناموس رسول الله صلی الله علیه وسلم به میان بیاید، سپس برای عقب رفتن در جستجوی عذرها و بهانه ها می‌شود.

البته انسان باید بداند که یک بنده زمانی مؤمن می شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش نسبت به خود، فرزند، پدر و همه مردم محبوبتر گردد.

در حکومت جولانی کسانی چون الشیخ ابوشعیب المصری و الجبلاوی و… هستند که صرفا به خاطر نقد بر مسئولین حکومتی جولانی زندانی شده اند اما جولانی به سادگی از کنار توهین به الله و رسولش گذشت. چرا؟

چون توهین کننده از دروزیی های متحد با اسرائیل بود.  به همین سادگی.

جولانی به خاطر حاکمیت نه تنها دینش را فروخت بلکه عزت و شرافتش را به همراه خاکش به دشمنان واگذار کرده و هم اکنون صهیونیستهای وحشی بخشهایی از خاک سوریه را اشغال کرده اند و جولانی تنها تماشاچی است اما در عوض رهبران جهاد اسلامی و حتی کسی چون ابوعبدالرحمن الشامی الغزی را دستگیر می کند که برای مردم گرسنه ی غزه کمکهای مالی جمع می کرد.

جولانی خائن و مزدور، آینده ی گروههایی چون جیش العدل بلوچ است.

ارباب همه یکی است و شعارهای همه هم یکی است.

اگر امثال مولوی نقشبندی و رهبران گروههای جیش العدل و انصارالفرقان و… را دیوانه بنامیم حق داریم

اگر امثال مولوی نقشبندی و رهبران گروههای جیش العدل و انصارالفرقان و… را دیوانه بنامیم حق داریم

کاتب: عبدالرحمن براهویی

همه ی ما می دانیم که بسیاری از مولوی ها تمام تحصیلات آنها در روخوانی قرآن و صرف و نحو و بلاغه و فقه شخصی است، اما در تمام مسائل خود را صاحب رای دانسته و با سوء استفاده از جهالت مخاطبین خود سخنانی می گویند که در تخصص آنها نیست.

به همین شکل سکولارها نیز ممکن است در مهندسی یا حتی پزشکی یا فلسفه و سایر علوم سکولاریستی آگاهی هایی داشته باشند اما در مسائل متعلق به شریعت اسلام کاملاْ جاهل و نفهم هستند، با این وجود از مغز تهی خود چیزهایی در مورد اسلامی می گویند که کاملا از واقعیت به دور است و عین جهالت و سبکسری آنها را می رساند.

با دور ریختن سکولارها در مورد مسلمین باید گفته شود که بعضی از گذشتگان صالح ما گفته اند: هرکس در هر چیزی که ازش پرسیده شد فتوا داد، دیوانه است!

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله علیرغم عظمت علمی و تخصصش در فنون مختلف، در بعضی مسائل فتوا نداد و توقف کرد!

ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش آورده: «شیخ ما حافظ أبو عبد الله ذهبی حکایت کرد که مسئله‌ای را بر شیخ و امام، تقی الدین ابن تیمیه رحمه الله عرضه کرد، و ایشان آن را مشکل یافت و در آن توقف فرمود!!»[1]

و مثل این در زمانه‌ی ما اندکه، چون حتی عوام هم چیزی به اسم توقف نمی‌شناسند!

به همین دلیل امثال مولوی نقشبندی در همه چیز خود را صاحب رای می دانند و چیزی به نام توقف نمی شناسند بخصوص اگر در اموری باشد که سروصدای بیشتی در میان مردم جاهل به شریعت به وجود بیاورد و افراد بیشتری را دور آنها جمع کند.

مصیبت این دسته از دیوانه ها زمانی بیشتر می شود که اقدامات آنها تبدیل به فتنه ای شود که طی آن مردم متفرق شده و یا دست به اغتشاش و حتی عده ای دست به جنگ مسلحانه بزنند که طی آن خونهای عده یا از مردم در «قتال الفتنه» ریخته می شود کاری که امثال جیش العدل و انصارالفرقان و سایر گروهکهای مسلح در آن افتاده اند.

اینها چه مسلحش چه غیر مسلحش نزد گذشتگان صالح ما حکم دیوانه ها را دارند.


[1]  تفسير ابن كثير، الناشر: دار الكتب العلمية، ج 2، ص 220

مهند حقانی از مردم غزه و افغانستان بپرسد چه کسی در حال خیانت به اهل سنت است؟

مهند حقانی از مردم غزه و افغانستان بپرسد چه کسی در حال خیانت به اهل سنت است؟

به قلم: براهندک بلوچ

امثال مهند با آنکه فکر می کنند در برابر سکولاریستها قرار گرفته و به نفع جریان شریعت گرا و جهادی اهل سنت و جماعت فعالیت دارند اما ثمره و خروجی تمام فعالیتهای آنها در نهایت به نفع سکولاریستهای داخلی و اربابان خارجی آنها تمام می شود.

اینکه مهند در مورد غلاة صفوی حیدری و اسماعیلی مذهب صحبت می کند که چه بر سر حاکمیت عثمانی آوردند و مثل می آورد که : «یکی از خاورشناسان بلژیکی می گوید اگر ایران(صفویان) نبود ما در بلژیک قرآن می خواندیم» یک واقعیت است اما با کارنامه ی هیچ فرقه ای نمی توان به فرقه های دیگر حمله کرد.

همچنانکه در میان اهل سنت چندین مذهب و صدها فکر و نحله و تفسیر وجود دارد با یکی از اینها نمی توان به کل اهل سنت یورش برد؛ هم اکنون تمام حاکمیتهای بر سرزمینهای اسلامی غیر از ایران و عراق از جامعه اهل سنت برخاسته اند اما از آل سعود که بر سرزمین وحی حاکمند تا امارات و مراکش و الجزائر و لیبی و مصر و اردن و ترکیه تا ازبکستان و ترکمنستان و تاجیکستان و پاکستان و… همگی خائنینی هستند که به کفار اشغالگر خارجی در ضربه زدن به اهل دعوت و جهاد راستین خدمت می کنند.

مهندو امثال مهند که منتسب به جریانی هستند که به «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید» تعلق دارند و ثمره ی تمام اقدامات آنها در نهایت به جیب آمریکا و صهیونیستها می رود نیازی ندارند که تاریخ را بخوانند تا بدانند عمق جنایات و خنجر زهر آگین این حکام تا کجاست بلکه فقط کافی است فعلا از مردم غزه بپرسند که چه کسانی به آنها خیانت می کند و چه کسانی در حال حمایت و پشتیبانی از آنها هستند؟

مهند و جریان منتسب به او در میان بلوچها بگویند: آیا محبوب آنها جولانی که سالهای سال برایش تبلیغ کردند با آنکه در همسایگی غزه قرار دارد هم اکنون حامی غزه است یا در اختیارآمریکا و اسرائیل و ناتو به عنوان کثیفترین دشمنان اسلام در آمده است؟

مهند، از مردم ستمدیده ی غزه بپرس که تو و امثال تو که خواسته یا ناخواسته  به حامیان جهاد غزه یورش می برید خادم مردم غزه هستید یا خائن به آرمانهای آنها و شریک جنایاتی که صهیونیستها با حمایت آمریکا در غزه در حال انجام آن هستند؟

در کنار این، زمانی که سخن محمد علی ابطحی در مورد سقوط کابل را می آوری و دیگران هم سخن امثال احمدی نژاد و خاتمی را؛ آیا شما اینها را صادق می دانید و تمام سخنان آنها را قبول دارید که مثل آیه و حدیث صحیح به سخن اینها نگاه می کنید که هزاران دروغ از آنها ثبت شده است؟

علاوه بر این، چرا از مسئولین امارت اسلامی افغانستان یا حداقل از مردم کوچه بازار افغانستان که وقایع را تجربه کرده اند نمی پرسید که آیا امثال عبدالرشید دوستُم ازبک و حکمتیار پشتو و احمد شاه مسعود تاجیک با هزاران مزدور دیگر که همگی حنفی زاده بودند آمریکا را وارد افغانستان کرده و به مدت 20 سال در افغانستان حاکم کردند یا ایران؟  

مهند حقانی و اسلامگرایان مسلح و غیر مسلح بلوچی که انصاف و عدالت را دور ریخته و به تحریف و کینه ی نابجا چنگ زده اند بدانند که ثمره ی تمام فعالیتهای آنها علاوه بر آنکه باعث انحراف مسیر فکری عده ای از بلوچها خواهد شد، در نهایت به جیب سکولاریستهای محلی و خارجی خواهد رفت؛ این تجربه ی تمام سرزمینهای اسلامی است.

سکوت معنادار رسانه ای گروههای مسلح بلوچ در برابر جنایات صهیونیستها

سکوت معنادار رسانه ای گروههای مسلح بلوچ در برابر جنایات صهیونیستها

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

اگر گروههای سکولار و نژادپرستی چون BLA   و سهاب و … خود را جدای امت اسلامی فرض کرده و در اختیار هر کافر سکولاری حتی هند و صهیونیستها قرار بگیرند امر عجیبی نیست اما برای گروههای مسلحی چون جیش العدل و انصارالفرقان که ادعای اسلامگرائی دارند اما همان مسیر این گروههای سکولار و مرتد را می روند جای تأمل و سوال دارد!

اینکه ثمره و سود فعالییتهای تبلیغی و نظامی این گروههای مسلح به ظاهر اسلامگرای بلوچ با هر تفکر و برداشت و مذهبی از اسلام که دارند به جیب آمریکا و صهیونیستها می رود امری بدیهی و آشکاری است که نیاز به تحقیق زیاد ندارد.

فقط کافی است نگاه کنی فعالیتهای نظامی این گروهها، به جهاد مردم فلسطین و حامیان جهاد فلسطین و به ضربه زدن به آمریکا به عنوان اصلی ترین حامی صهیونیستها خدمت می کند یا به ضرر جهاد فلسطین و حامیان جهاد فلسطین است و به آمریکا و صهیونیستها خدمت می کند؟!

به اسلامگرایانی که خواسته یا ناخواسته ثمره ی فعالیتهایشان در نهایت به جیب آمریکا و صهیونیستها می رود گفته می شود: «اسلام آمریکائی – صهیونی جدید».

گروههای مسلح به ظاهر اسلامگرای بلوچ گاه همزمان با اوج فشارهای نظامی و سیاسی آمریکا و صهیونیستها بر علیه جهاد فلسطین و حامیان آنها، تحرکات و فشار رسانه ای و نظامی خود بر علیه ایران به عنوان مهمترین حامی جهاد فلسطین را افزایش می دهند.

در این صورت سکوت معنا دار این گروهها در برابر جنایتهای صهیونیستها ریشه در جبهه ای دارد که در آن قرار گرفته اند و قادر نیستند موضع خود را به نفع جهاد فلسطین و امت اسلامی عوض کنند و به ناچار همان موضعی را در برابر جنایات صهیونیستها می گیرند که گروههای سکولار BLA  و سهاب و امثالهم می گیرند .

در حملات هماهنگ صهیونیستها و آمریکا و شرکای آنها به غزه و یمن گروههای مسلح بلوچ در کجا ایستاده اند؟

در حملات هماهنگ صهیونیستها و آمریکا و شرکای آنها به غزه و یمن گروههای مسلح بلوچ در کجا ایستاده اند؟

کاتب: براهندک بلوچ

  • همزمان با حملات مشترک آمریکا و انگلیس و سایر شرکای اسرائیل به یمن،
  • و همزمان با حملات وحشیانه ی اسرائییل به مردم غزه که تا کنون بیشتر از 450 مسلمان بی گناه اهل سنت قتل عام شده اند،
  • و همزمان با حملات حکومت جدید سوریه به حزب الله لبنان که باعث کشته و زخمی شدن نزدیک به یکصد نفر از طرفین شد،

 گروهک جیش العدل پاکستان نشین هم با نشر کلیپی از پسر مولوی عمر سربازی و نشر بیانیه های مجزائی، مردم بلوچ را بر علیه دارالاسلام ایران به عنوان اصلی ترین و مهمترین حامی مجاهدین و مردم مظلوم اهل سنت غزه تحریک کرد و ایران را به انجام حملات نظامی تهدید کرد!

این یعنی اسلام آمریکائی – صهیونی جدید؛ یعنی اسلامی که با تفکرات مختلفی که دارد در نهایت در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار گرفته است و بر اساس اهداف و منافع آنها فعالیت دارد.

امروزه که جهان بار دیگر شاهد قتل عام و نسل کشی مردم مظلوم غزه با اسلحه های آمریکا و ناتو و توسط اسرائیل است، انتظار می رفت گروههایی که خودشان را حامی مظلومین و اهل سنت می دانند اگر جرئت بیان یک موضع صریح در برابر این جنایتکاران آمریکائی و صهیونیست و شرکای آنها در غزه را ندارند و قادر نیستند در حد یک بیانه هم ایین نسل کشی را محکوم کنند حداقل در جبهه ی آمریکا و صهیونیستها قرار نگیرند و بر علیه حامیان مردم فلسطین فعالیتی مخرب انجام ندهند و مثل خنجری مسموم و ستون پنجم میان مسلمین بر علیه مردم اهل سنت غزه عمل نکنند.

عبدالرحیم ملازاده یا همان ابومنتصر بلوچی یا صلاح الدین فاروقی که دارای تحصیلاتی در دانشگاه نجدی مدینه و دانشگاهای دمشق و لبنان هم هست و هم اکنون رهبریت جیش العدل را بر عهده دارد و گروهش به اصطلاح «ایدئولوژیک مبنا» است به خوبی میداند حکم شرعی قرار گرفتن در جبهه ی کفار اشغالگر اصلی بر علیه مومنین مجاهد (حتی با یک کلمه هم که باشد) چیست؟ چه رسد به اینکه در جنگ روانی یا مسلحانه تبدیل به بخشی از این جبهه ی کفار اشغالگر بر علیه مومنین آزادیخواه شود.

جهان سکولار کنونی برایش مهم نیست که چه بر سر مسلمین غزه می آید و در برابر این طرح جنایتکارانه ی آمریکا و اسرائیل در فلسطین غیر از محکوم کردنهای فرومالیته، عکس العمل مؤثری از خود نشان نمی دهد، شایسته نیست مسلمین هم به دلیل کینه و نفرت از مسلمین مخالف خود در جبهه ی این کفار اشغالگر قرار بگیرند و مومنین باید در عمل هم اهل عدالت باشند نه فقط در سخن چنانچه الله جل جلاله می فرماید:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ (مائده/8) ‏ای مؤمنان ! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری و عدالت گواهی دهید ، و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که ( با ایشان ) دادگری و عدالت نکنید . دادگری و عدالت کنید که عدالت و دادگری ( به ویژه با دشمنان ) به پرهیزگاری نزدیکتر (و کوتاه‌ترین راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا) است . از خدا بترسید که خدا آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید .‏

امروز قرار گرفتن عملی در جبهه ی حامیان غزه یا جبهه ی دشمنان غزه معیار و محک ساده ای است برای راستی آزمائی سخنان کسانی که ادعای عدالت دارند.

به نظر شما جیش العدل در کدام جبهه قرار گرفته و در تبلیغات خود مبنی بر داشتن عدالت تا چه اندازه صادق است؟

جهاد شرعی امارت اسلامی افغانستان و فتنه گری جیش العدل بلوچ

جهاد شرعی امارت اسلامی افغانستان و فتنه گری جیش العدل بلوچ

کاتب: عبدالملک اربابی مکرانی

از رسول الله صلی الله علیه وسلم دربارهٔ شخصی پرسیده شد که از روی شجاعت می‌جنگد و از روی تعصب می‌جنگد و از روی ریا می‌جنگد، اینکه کدام‌یک در راه الله است؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ قَاتَلَ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيَا، فَهُوَ فِي سَبِيلِ اللهِ» هرکه برای آن بجنگد که کلمهٔ الله برتر باشد، او در راه الله [جنگیده] است.[1]

برتری کلمه ی الله یعنی شریعت الله و هر آنچه در امور عرفی که موافق شریعت الله باشد برتر شود. نگاه کنیمی در نتیجه ی اقدامات جیش العدل غیر از ناامنی و دزدی و … چه چیزی برتر شده است؟

به صورت مشخص در مورد حمله جیش العدل به بنیاد مسکن چابهار و ترور کارمند بنیاد مسکن که نهادی غیر مسلح و خدمت رسان مدنی است باید گفته شود که راه تخریب و ترور در این زمینه نمی تواند دردی از دردهای مردم را درمان کند.

بر این اساس است که می بینیم امارت اسلامی افغانستان در دوران جهاد وحاکمیت 5 ساله ی مُلا محمد عمر رحمه الله و در دوران 20 ساله ی جهاد با آمریکا و متحدین آمریکا و مزدوران داخلی آمریکا هرگز به کارمندان افغانی و یا حتی نهادهای خدمت رسانی خارجی که واقعا به امور انسان دوستانه و ساختن پل یا جاده یا بیمارستان و غیره مشغول بودند هیچ آسیبی نرساند بلکه آنها را تشویق به خدمت رسانی بیشتر به مردم می کرد و اگر عیب و ایرادی هم داشتند از کانالهای مختلف مردمی و تبلیغ سعی در اصلاح این عیبهای آنها می کرد.

امارت اسلامی افغانستان به مردم افغانستان نشان داد که واقعا دلسوز مردم افغانستان است و دنبال کوچکترین راهی است که بتواند به این مردم خدمت کند؛ اما بلوچهای به ظاهر اسلامگرا و یا ملی گرای ما چکار کرده اند؟

این بلوچها نه تنها در ایالت بلوچستان پاکستان بلکه در ایران هم حتی پنجابی های هم مذهب خود را که مشغول کارهای مکانیکی و ساختمانی و … هستند صرفا به دلیل پنجابی بودن ربوده و شکنجه کش می کنند حالا چه رسد به سایر قومیتها و مذاهب را.

جیش العدل هم به بهانه ی تخریب منازلی غیرقانونی در حاشیه شهرها به اداره ای حمله کرده وفردی را ترور کرده که وظیفه ی این نهاد و افراد این نهاد تنها سروسامان دادن به وضعیت مطلوب روستاها و شهرسازی است و در هر کشورکافر یا مسلمانی چنین سروسامان دادنی جهت جلوگیری از تلفات احتمالی ناشی از زلزله و سیل و خدمت رسانی مناسبتر مورد توجه و تأئید است.

جیش العدل قصد دارد با این اقدام خود را حامی مردم بلوچ نشان دهد اما هر عقل سلیمی به سادگی می داند که جیش العدل تنها دنبال توجیه فتنه گری های خود با نام قوم بلوچ است و در عرض این چند سال فعالیتی که داشته کوچکترین خیری برای مردم بلوچ نداشته غیر از شر ناامنی و ترورهای کور و آدم ربائی و ناامن شدن جاده ها و دزدی و گردنه گیری و…. و این یعنی جنگ او فی سبیل الله نیست.

امارت اسلامی افغانستان در راه الله جهاد می کرد و به مردم خدمت می کرد و مردم هم با چشم سر این حقیقت را می دیدند اما جیش العدل با نام بلوچ و فی سبیل آمریکا و شرکای منطقه ای آمریکا جنگ می کند به همین دلیل مردم با چشم سر فقط از آن تخریب و ناامنی می بینند و مشتی شعار احساساتی قومیت گرایانه و مذهبی.

آیا می توان چنین فتنه ای را فی سبیل الله نامید؟


[1]  البخاري (123)، ومسلم (1904)

با ارتباط و کارفرمای مشترک جیش العدل و جولانی سوریه آشنا شوید

با ارتباط و کارفرمای مشترک جیش العدل و جولانی سوریه آشنا شوید

کاتب: نذیر احمد بارکزایى

در تاریخ ۳ آبان ۱۳۹۲ گروه جیش العدل به یک گشت مرزبانی در منطقه سراوان حمله ی غافلگیرانه کردند که در پی این کمین ۱۴ نفر از اعضای پلیس مرزبانی ایران کشته شده و ۷ تن دیگر نیز مجروح شدند.

جیش العدل در بیاینه ی خود یکی از دلایل این حمله را دفاع از انقلاب سوریه تحت رهبری جولانی اعلام کردند و اینکه ایران در سوریه مداخله می کند.

اگر بسیاری از مردم در آن زمان متوجه نبودند که جنگ ایران در سوریه جنگ با آمریکا و ناتو و اسرائیل است بدون شک هم اکنون کم هوشها نیز متوجه شده اند که جولانی عامل آمریکا و ناتو و اسرائیل بوده است و هم اکنون این سه کافر بخشهایی از خاک سوریه را نیز به اشغال خود در آورده اند.

جیش العدل در آن زمان هم در جبهه ی آمریکا و ناتو و اسرائیل قرار داشت و در راستای اهداف این دشمنان اقدامات خود را برنامه ریزی می کرده است.

ارتباط رسانه ای بین جیش العدل و گروه چند نفره ی مُلا عبدالرحمن فتاحی از سربازان جولانی و حمایتهای آنها از همدیگر نیز در همین راستا بوده است.

جولانی هم اکنون نه تنها به تمام وعده های خود مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی پشت کرده است بلکه با هدف قرار دادن و زندانی کردن مجاهدین و مومنین شریعت گرا انقلاب مردم سوریه را به آمریکا و شرکای آمریکا چون اسرائیل فروخته است و جامعه را به سمت و سوی جامعه ای لیبرال و سکولار به پیش می برد.

علاوه بر این، جولانی تبدیل به یکی دیگر از سپرهای اسرائیل در برابر مجاهدین شریعت گرا شده است و راههای کمک مجاهدین فلسطین از سوریه را به کلی مسدود کرده و محاصره ی مسلمین غزه را به نفع اسرائیل تکمیل کرده است.

امروزه اگر کسی بگوید هنوز نمی داند جیش العدل مزدور آمریکا و اسرائیل و شرکای منطقه ای آنهاست یا انسانی جاهل است که باید آگاه شود یا دروغگوی دغل بازی است که قصد فریب افکار عمومی مردم را دارد.

جوان بلوچ حق ندارد فریب شعارهای مکارانه ی اقتصادی و قومیتی و مذهبی این گروهک دست نشانده را بخورد و خودش را در راه اهداف دشمنان اسلام ومسلمین خرج کند.

جیش العدل گروهکی است که به دفاع از جولانی بر ضد ایران عملیات انجام داد و ایرانی ها را برای جولانی و اربابان جولانی به قتل رساند، حالا نگاه کنید کارفرمایان جولانی چه کسانی هستند تا متوجه شوید کارفرمای جیش العدل با کارفرمای جولانی یکیست.